یافتن پست: #مهتاب

حضرت@دوست
حضرت@دوست


آخ دلت آبی یار مهتابی کار دله رفته رو به بی تابی روسری آبی رو سری آبی در دلت دریاهام گوهر نابی بی تو دل میگیره سر چشمه روسری آبی دختر چشمه

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬═♥╬
╬♥═╬
من اگه نقاش بودم
واسه همه یه دلِ خوش میکشیدم:))🥹❤️‍🩹

:گودنایت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
رهزنان قافله را در شب مهتاب زنند .


حضرت@دوست
حضرت@دوست

شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم

پریا
پریا
حواستو بده به ماهت
چراغهای این شهر ارزش دیدن ندارن...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
مدیران @hadi @fatme @Z110 @Respina :خرگوش @Samanh کاربران
@Barannnnnnnnnn
@i3ahar_sanjab @shahin @elham @shami @donyaa @Jonz_00 @Ostad @Yashar @minoo66 @eghlima @samijoon @amirali-62 @Mahdiim @aliaga @goleyas @payam158 @Ashkan_69 @ESRAR1 @B_DEL @Nim_sad @sarzaminman101 @-maryam- @EDRIS @WeT @Hana_gh @Gelare @DELSA @zahram12 @dearyourselfd @hasan1295 @KohneSavar @Fahim @wolf @Z110 @Zahra_313 @amirali-62 @Ashkan_69 @Bagheri63 @Behnaz_70 @zahram @shaparak @C_seyyed @najva @Nashenasghabli @sara-a @delaram2 @bose @fatima @Tala @Mohsen33 @negin @seemorgh @maryam_ma @_hedieh_ @saaid1399 @lokamod @Armilla @hossinhamzei @Saghi60 @a-haddad @Chakavak @Arezo @Fereshte @eli_shz @aila @sohila @marmari @Mahi_20 @elina @Tiyam @ali12 @helma @Hana_gh @Setare73 @naeem-j:انصرافی اردو می‌رفتیم ،:ماشین توو اتوبوس میگفتن ببین بغل دستیت هست حالا هم شما ببینید ، بغل دستی تون :دوست ،دوستتون تگ شده یا نه ؟!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

مرد جوانی که مربی شنا و دارنده ی چندین مدال المپیک بود، به خدا اعتقادی نداشت. او چیزهایی را که درباره ی خداوند و مذهب می شنید مسخره می کرد.
شبی مرد جوان به استخر آموزشگاهش رفت. چراغ خاموش بود ولی هوا مهتاب و بسیارعالی بود و همین برای شنا کافی بود.
مرد جوان به بالاترین تخته ی مخصوص شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شیرجه برود.
ناگهان سایه ی بدنش را در قسمتی از استخر و دیواره ی کنار آن مشاهده نمود.

احساس عجیبی تمام وجودش را فرا گرفت. از پله ها پایین آمد و به سمت کلید برق رفت و چراغ ها را روشن کرد.
آب استخر برای تعمیر خالی شده بود.

براستی همه ی جهان از روی نظم و حکمت است حتی سایه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چشم، نور از دست داده؛ پا، رمق
اشک، بر مهتابِ رویش، چون شفق...


حضرت@دوست
حضرت@دوست

چه شبی بود,
شبِ مهتابی و شور
در درون دل من
چشمه ی خورشید تو بود

حضرت@دوست
حضرت@دوست

می درخشید و عجب بود
ز آن خاطره ها!
عطر گل بود به مهتابیِ شب
دل من در تب و تاب

یاد آن ناز نگاهت
که تو را, دیده بودم لب آب

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نور مهتاب و آن چشمک عشق!
اندک اندک بشد باز زبانت
..................چنان غنچه ی گل
عطر لبخند نشست بر لب و گفتی:
.............................که, سلام


Setare
Setare
مثل مهتاب که از خاطر شب میگذرد،
هرشب آهسته ز آفاق دلم میگذری...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
و من ......

در میان باور همه که کوچه های عشق خالی از تک درخت های عاشق است، من درختی یافته ام که هر روز بر روی پیکره اش مشق عشق با نوک مهر می زنم، در میان باور همه که می گویند اگر از عشق بگویی سکوتی مبهم تو را قورت خواهد داد، ولی من با فریاد عشق در میان این کوچه باغ پر هیاهو فریاد زدم، فریاد زدم که دوستت دارم ای ستاره همیشه مهتابی من، چرا که در این کوچه ها تنها پروانه ها قدم می گذارند که رقص شاپرکها را به وادی عشق تنها به عشق هایی مثل تو تقدیم کنند. و به راستی که عجب رنگارنگ شدن از طبیعت عشق قشنگ است...

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو