سارا
حالا من نمیدونم خدا میدونه چیست؟
(به جمله ای که بعد از ۶ ساعت غیبت در بین ایرانیان گفته میشود و حکم معافی رو داره برای فرشته سمت چپ حرفارو پای غیبت و تهمت ننویسن )
سارا
با پسرخاله سه سالم رفتیم روستا، مامان بزرگم وقتی داشت شیر میدوشید پسر خالم رفت پیش گاوه سرشو ناز کرد موز تو دستشو دراز کرد سمت گاوه گفت: میشه اینو بخوری فردا بهم یکم شیرموز بدی؟😂
سارا
اونجایی که شاملو میگه:
"حوصله ات که سر می رود
با دلم، با دوست داشتنم بازی نکن!
من در بیحوصلگی هایم با تو زندگی ها کرده ام"
سارا
چقدر قشنگه این دعا که میگه:
خدایا در جستجوی آن چه برایم
مقدرنکرده ای؛خسته ام نکن
الهی آمین
سارا
خدا عارف عاشق میخواهد نه مشتری بهشت...
سارا
اون دوس پسرتون بود که میگفت به خاطرت دنیا رو به آتیش میکشم ،
بهش بگین بکشه یخ زدیم از سرما😂
سارا
خدایا یادم بده آنقدر مشغول عیبهای خودم باشم که عیب های دیگران رانبینم...
یادم بده اگر کسی را بد دیدم قضاوتش نکنم، درکش کنم...
یادم بده بدی دیدم "ببخشم" ولی بدی نکنم! چرا که نمیدانم بخشیده میشوم یا نه...
یادم بده اگر دلم شکست نفرین نکنم، دعا کنم، نتوانستم سکوت کنم...
یادم بده اگر سخت بگیرم "سخت میبینم"...
یادم بده به قضاوت کسی ننشینم چرا که در تاریکی همه شبیه هم هستیم...
یادم بده چشمانم را روی بدیها و تلخیها ببندم ..
چرا که چشمان زیبا، بیشک زیبا مى بيند همه دنيا را
سارا
زندگی به یک "دوچرخه" می مانَد ؛
اگر یکسره و بی توقف ، در مسیرهای سخت ، رکاب بزنی ؛ جایی در میانه ی راه ، تکه های دوچرخه از هم باز می شود و تو می مانی و زخم های روی تن و حسرتِ مسیرهای نرفته ...
اگر رکاب نزنی ؛ حرکت نمی کنی و اگر بیش از اندازه آهسته ، رکاب بزنی ؛ تعادلت بهم می ریزد و زمین می خوری
این تویی که تصمیم می گیری هر از گاهی توقف کنی ، پیچ و مهره ها را محکم کرده ، دستی به سر و گوش دوچرخه ات بکشی ، نفسی تازه کنی و با خیالی آسوده ، مسیر خوشبختی ات را طی کنی ،
این تویی که تصمیم می گیری با چه سرعتی برانی که نه آنقدر کم باشد که بی حرکت اندر خمِ کوچه ای بمانی و نه آنقدر زیاد ؛ که زمین بخوری ...
سارا
مطلقا مهم نیست که دیگران ما را
چگونه قضاوت می کنند .
بلکه مهم این است که ما ، در خلوتی سرشار از صداقت و در نهایت قلبمان
خویشتن را چگونه داوری می کنیم .