عمار
آدمها آنقدر زود عوض میشوند
آنقدر زود که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستیها تا دشمنیها فاصله افتاده است
......
مآه
وقتی میگویم دیگر به سراغم نیا
فکر نکن که فراموشت کردهام،
یا دیگر دوستت ندارم، نه.
من فقط فهمیدم
وقتی دلت با من نیست
بودنت مشکلی را حل نمیکند
تنها دلتنگترم میکند
مآه
در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند، بچه ها نمی توانند بزرگ شوند. اینطور نیست ؟
نه نمی توانند
شاید قد بکشند، اما بال و پر نخواهند گرفت ...
مهرسا
غم و مظلومیت فقط اونجا که محمود درویش میگه:
شاید برای تو چیز مهمی نبود،
اما قلبِ من بود...