با تو آشنا شدم و همه چی عوض شد

مشخصات

موارد دیگر
Ahmad
35 پست
مرد

دنبال‌کنندگان

(13 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

Ahmad
Ahmad
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
‏که جاودانه‌ترین لحظهٔ تماشایی...
‏⁧


Ahmad
Ahmad
•••


الیزابت؟
_ با تو آسونتره
_چی با من آسونتره؟
گفت؛ "زنده بودن"
نفس عمیقی کشیدم.
_تو خوبی تریس. تو به اندازه‌ی کافی خوبی. حتی تو اون روزهایی که فکر می‌کنی بی‌ارزشی.
_می‌شه حالا من روحِ تورو ببینم؟
با اضطراب سر تکان دادم و او را داخل خانه‌ام بردم.


"بریتنی سی‌چری"

Ahmad
Ahmad
ڪاش..!
ڪدپستے چشمهایت
ڪوچهء لبهایت
پلاڪ ڪَونه‌هایت رامیدانستم،
آن وقت...
هر روز، هر شب
راس ساعت دلتنگی‌ام
نامه‌اے‌با‌چند‌شاخه‌گل‌رز‌
برایت پست میڪردم،
تا بدانے چندین پلاڪ آن ورتر
   ڪسے چشم براہ آمدن توست...!!

‌نصیرےرامش
‌‌‎‌‎   ‌‌‌‌‎‌‎ ‎  ❥᭄

Ahmad
Ahmad
یك شب برايش تا سحر
گلپونه‌ها خواندم،
تنها به لبخندى مرا ديوانه مى‌دانست.
فرداى آن شب رفت،
فهميدم كه معناى
"من مانده ام تنهاى تنها را" ...
نمى دانست...!





Ahmad
Ahmad
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما

زیرا نمی‌دانی شدن همرنگ ما همرنگ ما

از حمله‌های جند او وز زخم‌های تند او

سالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما

اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشی

بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما

زین باده می‌خواهی برو اول تنک چون شیشه شو

چون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما

هر کان می احمر خورد بابرگ گردد برخورد

از دل فراخی‌ها برد دلتنگ ما دلتنگ ما

بس جره‌ها در جو زند بس بربط شش تو زند

بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما

ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن

با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما

گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر

گر قیصری اندرگذر از زنگ ما از زنگ ما

اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما

تا نشکند کشتی تو در گنگ ما در گنگ ما

Ahmad
Ahmad
با خستگی راه می‌رفتم؛ پشت سرم را نگاه کردم
بنظر می‌آمد که دارم با طنابی می‌کشم
تپه‌ی اندوه را با دست راستم و کوه امید را با دست چپم ...

Ahmad
Ahmad
*دل* های ما که بهم نزدیک باشد
دیگر چه فرقی می کند!!
که کجای این جهان باشیم؟!🙃



Ahmad
Ahmad
من امشب در خیالِ خود، کنارت چای می نوشم ...
کنارت در نگاهِ تو ، به آغوشِ تو مدهوشم ...
من آن شمعِ جِگَر سوزم، به  چَشمانِ تو خاموشم ...
میانِ چِشمه ای جوشان، که با سردی هم آغوشم  ...
من آن بَزمِ خوش احوالم ، عروسی که سِیَه پوشم ...
مرا کردی رها در خود ، ولیکن عشق بر دوشم ...
تو با سازو دُهُل از دور، مرا کردی فراموشم 




Ahmad
Ahmad
پاییز،از کجا بداند، هر بار ، چند برگ از دست می دهد؟! و من ، چطور بگویم که، چه‌قدر دوستت دارم.....


Ahmad
Ahmad
تو ساده گفتی و من نیز ساده می‌گویم
همیشه همسفرانِ پیاده می‌جویم...



Ahmad
Ahmad
می‌خواهمت!
نمی‌دانم که بودم،
که خواهم بود و
چه می‌شوم...
اما می‌خواهمت،
تا نهایتِ ویرانی...



Ahmad
Ahmad
چارلی چاپلین‌ چقدر زیبا نوشته است؛

برای‌ یک‌ روز هم که شده دنبال‌ چیزهایی‌ که نداری نرو!
از داشته‌ هات لذت ببر چون‌ که زندگی‌ خیلی‌از اونی‌ که فکر میکنی کوتاه تره که با استرس‌، سپری بشه...🌤

Ahmad
Ahmad
وقتے ازت درباره زیباییِ یارت پرسیدن، مثل سجاد‌بیرامے بگو:

متوجه گذر زمان نمی‌شوم وقتے غرق چشمانش میشوم. امان از چشم‌هایش! غروب و طلوعِ خورشید را  به‌ هم میریزد؛ چه رسد به
قلبِ ڪوچڪِ من.

Ahmad
Ahmad
هر نوع رابطه‌ای از رفاقت تا تعهد احتیاج به مراقبت داره، احتیاج داره همونقدر که تو شادی‌و مود توپ بهش توجه داری مواقع ناراحتی یا هر‌ نوع وایب منفی ازش محافظت و ترمیمش کنی. هیچ چیز قشنگی بی‌تلاش پایدار قشنگ نمیمونه، توجه میخواد.

Ahmad
Ahmad
خطرناک ترین نوع اعتیاد هم تعلق میگیره به اعتیاد به تنهایی،
یهو به خودت میای میبینی کلی کانتکت داری ولی مدت هاست با هیچکدوم درارتباط نبودی نمیتونی به هیچکدوم برا هیچ کاری زنگ بزنی،
میخوای بری تو رابطه میبینی آداب شروعشو یادت رفته میخوای تلاش کنی با کسی اوکی شی انگار یه مانع هست که نمیزاره،
هیچکی به دلت نمیشینه،معیارهات سخت گیرانه شده با هیچکی نمیتونی مچ شی....
میخوای تولد یا مهمونی بگیری میفهمی تو اصلا کسی رو نداری که بخوای دعوتش کنی...
تنهایی واقعا ترسناکه...

صفحات: 1 2 3

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو