بهم قول بده که یادت بمونه همیشه
خنده های از ته دلمونو،
یادت نره که کنارتم همیشه حتی اگه خیلی دور باشم،
یادت نره چقدر باهم تو خیابونا زدیم زیر آواز و مثل دیوونه ها آهنگ خوندیم
یادت نره همه ی دعواهامونو، تموم قهر و آشتیامونو، تموم تنهاییای دو نفرمونو،
یادت نره تموم آهنگایی که باهم گوش کردیمو،تموم فیلم هایی که دیدیم و تا آخرش هزار بار باهم حرف زدیم،
یادت نره تموم گریه هامونو،
تموم غصه هامونو
تموم ذوقامونو
تموم دلتنگیامونو که هیچکس جز خودمون نمیدونه...
تموم لحظه هایی که نگات کردم و حواست نبود،
یادت نره تموم لحظه هایی که عاشق هم بودیم رو
یادت نره که ما
همو داریم همیشه،
تا ابد...
یادت نره یکی اینجا هست
که خیلی دوست داره،
حتی وقتی که خودتم خودتو دوست نداری...
یادت نره، خُب؟
#یادداشت
یه غمیه توو دلم، نمیدونم از چیه.
انگار که سالهاست همینجوری غصهی کلی چیزا جمع شده روی هم، شده این غمی که تو دلمه.
یه جوری غمگینم که هیچی نمیتونه خوشحالم کنه.
غم غریبیه، انگار که توو یه کشور غریبه باشم و عزیزانم کیلومترها ازم دور باشن.
انگار که دقیقا وقتی به کسی که دوستش داشتم رسیدم، اونو از دست داده باشم.
یه غمی شبیهِ غمِ شکستنِ اسباب بازیِ مورد علاقهی بچگیام.
یه غم شبیهِ مدرسه نرفتن توو مهر، وقتی همهی دوستام رفتن مدرسه.
یه غمی شبیه به غمِ دور افتادن از تنها همکلاسیي که باهاش بیشتر از بقیه صمیمی بودم.
یه غم شبیهِ لحظاتی که هیچ کاری از دستم برنمیاد برای عزیزترین آدمِ زندگیم که روی تخت بیمارستان داره نفسهای آخرشو میکشه.
یه غم شبیه به وقتی که نمیدونی چته، ولی حالت خیلی بَده و تو هیچ کاری از دستت برنمیاد.
نمیدونم، یه غم عجیبیه؛
این غم گاهی بغض میشه میرسه به گلوم، گاهی اشک میشه میچکه از چشمم.
یه غم که نه میدونم دلیلش چیه، نه میدونم چارهاش چیه.
این غم قلبمو میسوزونه، منو از من میگیره، از من غمگینترین آدم دنیا رو میسازه.
روزها به دنبال چاره میگردم برای این غم و شبها سعی میکنم باهاش کنار بیام.
این غم، اندازهی من نیست، منو خسته میکنه،
منو از پا درمیاره. این غم، تنهاترین توصیف از حالِ بَدِ منه.
#یادداشت
ای روزگار تلختر از زهر