aliaga
دلتنگیِ یک شبهایی را هیچ خیابانی گردن نمیگیرد..
تاریکیِ یک شبهایی را هیچ مهتابی روشن
نمیکند
گرد و غبارِ یک شبهایی را
هیچ بارانی شستشو نمیدهد
و تمامِ این شبها را
نبودنِ تو رقم میزند ..):
a313
من امیدم را در یاس یافتم ،
مهتابم را در شب ،
عشقم را در سال سخت یافتم،
و هنگامی که داشتم خاکستر میشدم،
گُر گرفتم . . .
هادی
من الآن حدود 13 ساله که شبکه اجتماعی دارم
با بعضی از اعضای شبکم الآن 12 ساله ارتباط دارم، با یه سری از کاربرا که میان بیشتر حرف میزنم، کمک میکنم بهشون، بهم کمک میکنن حتی تبادل مالی داشتیم، پیر و جون دختر و پسر متاهل مجرد قاطی فرقی نمیکنه همشون یا شمارمو دارن یا آی دی های شبکه های اجتماعیمو و علاوه بر خود ساینا جاهای دیگه هم بهم پیام میدن و پیام میدم و خب هر کدوم ازینا طبق عرف جامعشون یا طبق ادبیات خودشون باهام ارتباط دارن و من با هر کدوم مثل خودشون صحبت میکنم و هیچ محدودیتی برا خودم نذاشتم!
داشتم فکر میکردم این مسئله یجوری میشه گفت دیگه اضافه شده به زندگی من و نمیشه یهو گذاشت کنار به نظر شما این مسئله رو چطور میتونم به کسی میرم خواستگاریش توضیح بدم یا اصلا براش قابل قبول میشه همچین چیزی؟
منو تگ نکنید از نگاه اهورایی بانو ولف گرگینه میشم و شب های مهتابی زوزه میکشم
ب ضریح بسته ی گرگی و ب دلش آب آیی
تو همان خوشگله رویایی دله گرگ می باشی
@wolf
بگو جون