هنوز هم که هنوز است عاشق ماهم

ولی بدون تو مهتاب را نمی خواهم



برای آمدنت گرچه راه کوتاه است

هنوز هم که هنوز است چشم در راهم



سلام ... روز قشنگی ست ... دوستت دارم ...

چقدر عاشق این جمله های کوتاهم



هوای بودن یک عمر با تو را دارم

منی که دلخوش دیدارهای گهگاهم



برای گفتن یک حرف عاشقانه فقط

اسیر سخت ترین زخم های جانکاهم



بدون تو همه ی لحظه ها به این فکرند

که تیغ را بگذارند بر گلوگاهم



مرتضی کردی

عطر بهارت بوی باران داشت
دستت گل گندم فراوان داشت

مهتاب را از باغ شب چیدی
پروانه را بالا نشین کردی

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

- دلتنگیِ یک شب‌هایی را هیچ خیابانی گردن نمی‌گیرد..
تاریکیِ یک شب‌هایی را هیچ مهتابی روشن
نمی‌کند
گرد و غبارِ یک شب‌هایی را
هیچ بارانی شستشو نمی‌دهد
و تمامِ این شب‌ها را
نبودنِ تو رقم می‌زند ..):

#علی_سلطانی

باد خواهد برد عشقی را که من دارم به تو

بعد از این یک عمر بی مهری بدهکارم به تو



تو همیشه در پی آزار من بودی ولی

من دلم راضی نشد یک لحظه آزارم به تو



راست می گویم ولی حرف مرا باور مکن

این که ممکن نیست دل را باز بسپارم به تو



خوب می دانم برای من کسی مثل تو نیست

خوب می دانم که روزی باز ناچارم به تو



می روم شاید دلت روزی گرفتارم شود

می روم .... اما گرفتارم ... گرفتارم به تو



مهتاب یغما

زود مستم می کند چشمت ... برایم خوب نیست

دیدن تو کمتر از نوشیدن مشروب نیست



تا نگاهم می کنی سرگیجه می گیرد مرا

پیش چشمانت شراب کهنه هم مرغوب نیست



توی آغوشت عجب آرامشی خوابیده است

من در آغوشت که می گیرم... دلم آشوب نیست



می پلنگی... حال صیدت را دگرگون می کنی

توی چنگت هیچ آهو بره ای محجوب نیست



چنگ و دندانی بزن بر نرمگاه گردنم

لج نکن صیاد! ... امشب حالم اصلن خوب نیست



مهتاب یغما

بوخودا از بیکاری پوسیدم
#بیکار
اسم
فامیل:فضولی؟ ب...
داداش؟: دارم ولی ازش خوشم نمیاد
آجی:ندارم ولی دوست داشتم داشته باشم(:
بابا؟: دیونه دارم
مامان؟: یکی:/
عشق؟: والا یکی هس ن میخوامش ن فراموش میشه لامصب..گرفته مارو..
دوست؟: دارم(:
اسماشون؟: مهتاب،زینب،فاطمه،سحر،ساناز،آیدا ،مبینا،نازنین،و...
سن؟:تازه رفتم 17
قد؟:158
وزن؟: فضولی؟:/
پایه؟:دهم
رشته؟:انسانی
ظاهرم؟: تعریف از خود نباشه بم میگن بانمک..ولی دماغم ب ی عمل نیاز دارع
اخلاق؟: بقیه باس بگن ..اما سعی میکنم با طرف خوب باشم ...ب نظر خودم کم عصبانی میشم اما خب وقتی ک بشم خودم از خودم بدم میاد....جو زده میشم یهو ک نمونش همون المپیاده....لج میکنم بعضی وقتا....بیشتر وختا نیشم بسی زیبام بازه
ملقب به؟: زیاده خو....جیغ جیغو...خاله ریزه...الهه پلنگ...استیل البرز:/....پر حرف...الی...عشق بابا...مایه عذاب مامان...بدترین خواهر دنیا...
تیپم؟ سرم میکنم اما زیر چادر همیشه اسپرت
خصوصیت ا و زبونم همه جا فعاله اما ن جلو ی پسر غریبه اونم تو واقعیت(:
تموم شد

به دیدارم بیا هر شب

در این تنهایی تنها و تاریک

دلم تنگ است

بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند

شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها

دلم تنگ است

بیا بنگر!!

چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده و این تالاب مالامال

دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی!

شب افتاده است .... و من

و من تنها و تاریکم !!!!

و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند

پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من

بیا ای یاد مهتابی

لا لا لایی الا لایی ..امددوباره مهتاب لا..لا لا لایی الا لایی


دانلود موزیک

ظهر آدینه تون بخیر
مهتاب - پویا (جدید) - تقدیم به ....


دانلود موزیک

به جز غم تو که با جان من همآغوشست

مرا صدای تو هر صبح و شام در گوشست

چراغ خانه ی چشم منی نمی دانی

که بی تو چشم من و صحن خانه خاموشست

قسم به زلف سیاهت چنان پریشانم

که هر چه غیر تو از خاطرم فراموشست

ز چشمم ای گل مهتاب خفته در پس ابر

چو ماه رفتی و شبهای من سیه پوشست

هزار شکر که گر غایبی ز دیده ی ما

غم فراق تو با اشک من همآغوشست

پرنده یی که غزلخوان باغ بود پرید

کنون ز داغ غمش باغ سینه گلجوشست



مهدی سهیلی

یک دقیقه زل زدن در چشم زیبایِ تو چند ؟
افتخارِ دیدن روی فریبایِ تو چند ؟
.
حال چون آرامشت سهم کسی غیرِ من است
هم نشینی با فراق وحشت افزای تو چند ؟
.
در شمال شهر عشقت زندگی رویایی است
گوشه یِ پرتِ جنوبِ شهرِ دنیای تو چند ؟
.
بهره برداری ز مهرت حق از ما بهتران
حسرتِ آغوش گرم و ماهِ سیمای تو چند؟
.
ذوق شعر آنچنانی نیست در فهرست من
عشق بازی در خیالت با تمنای تو چند؟
.
مِهر در کانون گرم خانواده سهم تو
شب نشینی در تگرگِ سختِ سرمای تو چند ؟
.
خنده در مهتاب و نور ماه ارزانی تو
گریه در یک گوشه با حس تماشای تو چند؟
.
زیرکی در عاشقی را من نخواهم خواستن
کند ذهنی در جواب یک معمای تو چند ؟
.
نازنین ، خوش قد و بالا ، مهربانی مال تو
یک نگاهِ مهربان بر قد و بالای تو چند ؟
.
قدرت من در خرید "دوستت دارم " کم است
طعنه های سرد و نفرین های دعوای تو چند؟
.
جشن در ویلایِ ساحل آنقدر جذاب نیست
مرگ در دلتنگیِ غمگین دریایِ تو چند ؟


جواد مـزنـگــی

ای مانده بی جواب سوال جدایی ات

سردرگمم به قصه ی بی ردپایی ات



با اینکه جنس جاذبه ی هردومان یکی است

پس می زند مرا دل آهنربایی ات



پردیس من تویی که شده رودی از عسل

بر کوه شانه های تو گیس طلایی ات



ما را به سرزمین دلت جای ده ، توکه -

پهناور است نقشه ی جغرافیایی ات !



بازیچه ی مدار نشو پیش من بمان

مهتاب من بس است دگر جابجایی ات



یک شب بیا وفا کن و یک سر به ما بزن

بلکه ز یادمان برود بی وفایی ات



علی ارجمند

نشسته نقش نگاهت به چشم خواب زده

چنانکه ماه تنش را به حوض آب زده



امید آب ندارد پرنده ی عطشم

زبسکه بال به امید هر سراب زده



شبیه رود به دنبال نرمی دریا

عبور کرده ام از زندگی شتاب زده



چگونه شک نکنم دست مهربانش را؟

به حسن نیّت این مردم نقاب زده؟



بخواب ای شب رویا ، چرا که مهتابت

حلول کرده دراین سایه های خواب زده



اگرچه جای سفر روی برف می ماند

به ردپای من انگار آفتاب زده





علی ارجمند