کاربران گروه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

مشاعره

گروه عمومی · 6 کاربر · 25 پست
خانوم میم
خانوم میم
به مناسبت روز بزرگداشت شاعر عاشقانه ترین ابیات فارسی ، سعدی شیرازی ، یک بیت از اشعارشو تو دیدگاه بنویسید🌱🙂


نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تـــو در میان جــــانی...

aliaga
aliaga
سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد

به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد



aliaga
aliaga
ای نشسته
تو در این خانه‌ی پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو،
رخت ببر، هیچ مگو…



خانوم میم
خانوم میم
🌱⁦❤️⁩
به قدر یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم ، هنوز شیرین است...

aliaga
aliaga
آن کهنه درختم
که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام
جای تو خالی است

فردا که می‌آیی به سراغم
نفسی نیست



aliaga
aliaga
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست

دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است

aliaga
aliaga
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر{-57-}

aliaga
aliaga
از بهر عمرست
نه از بهر گرد کردن مال.
عاقلی را پرسیدند: کیست؟ و چست؟
گفت: نیک بخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت.

مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد
که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد

باب هشتم

aliaga
aliaga
سعدی :

غلامِ دولتِ آنم که پای‌بندِ یکی‌ست
به جانبی متعلّق شد، از هـــزار بِرَست.
{-128-}

aliaga
aliaga
آسمان غرق خیال است...
کجایی آقا؟؟؟
چندمین جمعه سال است...
کجایی آقا؟؟؟
زندگی بی تو محال است... کجاااایی آقا؟؟؟
اللهم عجل لولیک الفرج...

aliaga
aliaga
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی ...#مخاطب_خاص

aliaga
aliaga
چو لعل شکرینت بوسه بخشد مذاق جان من ز او پر شکر باد مرا از توست هر دم تازه عشقی تو را هر ساعتی حسنی دگر باد و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس ز حقه دهنش چون شکر فرو ریزد من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم بس آب روی که با خاک ره برآمیزد فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد{-180-}{-180-}

aliaga
aliaga
:

ای ماهِ سرو‌قامت شُکرانهٔ سلامت
از حالِ زیردستان می‌پرس گاه‌گاهی

شیری در این قَضیت کِهتر شده ز موری
کوهی در این ترازو کمتر شده ز کاهی

ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم
وز رستَنی نبینی بر گورِ من گیاهی

aliaga
aliaga
خـرم ان روز کـز ایـــن منـزل ویـران بــروم

آسان جان طلبــم و از پـی جـانان بــــروم

گـر چــه دانم که بــه جایی نبـرد راه غریب

مـن به بوی ســـر ان زلف پریشان بـــروم

دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت

رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

aliaga
aliaga
داغ یارانم به جان تازد که یاران راچه شد
گل به درد ارد دلم کان گلعذاران را چه شد
یادگاران بود واز یاران دیرین یادها
یادها چون درگذشت و یادگاران را چه شد

صفحات: 1 2

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو