کاربران گروه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

مشاعره

گروه عمومی · 6 کاربر · 32 پست
m
m
لب گشودم بوسه بردارم که جانم را گرفت…

aliaga
aliaga
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا

یک چند در انتظار بگذشت مرا

باقی همه صرف حسرت روی تو شد

بنگر که چه روزگار بگذشت مرا

aliaga
aliaga
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست
همه آفاق پر از نعره مستانه تست
در دکان همه باده فروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانه تست
دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز
زیور زلف عروسان سخن شانه تست
ای زیارتگه رندان قلندر برخیز
توشه من همه در گوشه انبانه تست

aliaga
aliaga
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ کاروانستم
با صداهای نیم زنده ز دور
هم عنان گشته هم زبان هستم
جاده اما ز همه کس خالی است
ریخته بر سر آوار آوار
این منم مانده به زندان شب تیره که باز
شب همه شب
گوش بر زنگ کاروانستم

aliaga
aliaga
عیب رندان مکن‌ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی‌ آن دروَد عاقبت کار که کشت

aliaga
aliaga
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا

فراغت از تو میسر نمی شود ما را

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش

بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم

به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

aliaga
aliaga
تو مگر سایه‌ء لطفی به سرِ وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم...




aliaga
aliaga
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه عشق مجاز است
در عشق اگر بادیه‌ ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است

aliaga
aliaga
جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد.
لطفی که از این پیش به ما داشت ندارد
رحمی که به این غمزده‌اش بود نماندست.
لطفی که به این بی سرو پا داشت ندارد
آن پادشه حسن ندانم چه خطا دید
کان لطف که نسبت به گدا داشت ندارد
گر یار خبردار شود از غم عاشق
جوری که به این قوم روا داشت ندارد
وحشی اگر از دیده رود خون عجبی نیست
کان گوشهٔ چشمی که به ما داشت ندارد

aliaga
aliaga
سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد

به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد



aliaga
aliaga
ای نشسته
تو در این خانه‌ی پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو،
رخت ببر، هیچ مگو…



aliaga
aliaga
آن کهنه درختم
که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام
جای تو خالی است

فردا که می‌آیی به سراغم
نفسی نیست



aliaga
aliaga
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست

دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است

aliaga
aliaga
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر{-57-}

aliaga
aliaga
از بهر عمرست
نه از بهر گرد کردن مال.
عاقلی را پرسیدند: کیست؟ و چست؟
گفت: نیک بخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت.

مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد
که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد

باب هشتم

صفحات: 1 2 3

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو