خـرم ان روز کـز ایـــن منـزل ویـران بــروم
آسان جان طلبــم و از پـی جـانان بــــروم
گـر چــه دانم که بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر ان زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
۶ موافق
1402/07/23 - 12:38 در
مشاعره
با اینکه بی دلیل رها می کنی مرا
آنقدر عاشقم که نمی پرسمت چرا
الف🌚
👌
الف چیه؟