تـــــرنــم
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم
قناعت می کنم
با درد چون درمان نمی یابم
تحمل می کنم با زخم ،
چون مرحم نمی بینم 🍃🖤
تـــــرنــم
بود و نبودت دگر فایده ای نیست حال مرا...
تـــــرنــم
ما که رسوای جهانیم...
چه بمیریم چه بمانیم:/
تـــــرنــم
انصاف نیست یک بار به دنیا آمدن و این همه مردن ...
تـــــرنــم
ما نمیگوئیم سائل در مَزَن
چون زدی این دَر، دَرِ دیگر مَزَن . . .
تـــــرنــم
نه روی خاک میافتم نه باج خواهم داد
به احترامِ خودم ،ایستاده میمیرم
تـــــرنــم
تا خرخره از حرف پرم،با که بگویم؟
این شهر،پر از کور و کر و لال و نفهم است..
تـــــرنــم
نه بیمارم...
نه خوشحالم.....
نه از حالم؛ خبر دارم..
گهی از دل....
گهی ازجان...
گهی از. هر دو بیزارم..
تـــــرنــم
آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
به همه عالَمش از من، نتوانند خرید!
تـــــرنــم
حالم اونجوریه که اخوان ثالث میگه: خواهم که به خلوت کده ای از همه دور، من باشم و من باشم و من باشم و من...
تـــــرنــم
شده باران بزند بر بدن پنجرهات
ناگهان بغض بیفتد به تن حنجرهات
تـــــرنــم
ساقیا امشب صدایم با صدایــــــــت ساز نیـــــــست
یا که من مست و خرابم یا که سازت ساز نیست
تـــــرنــم
ای اشک اهسته بریز غم زیاد است
تـــــرنــم
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
تـــــرنــم
اگر تو زخم زَنی بِهْ که دیگری مَرهم
و گر تو زَهر دهی بِهْ که دیگری تریاک