یافتن پست: #سنگین

aliaga
aliaga
بعضی وختا..
دلت..
عجیب میشکنه(

یاس
یاس
دخمل فنچ مامانی خر خون
کع یاداور دوران جهالت کارشناسیمه
زیر نور ماه تو محوطه سبز داشت درس میخوند
رفتم پیشش کرک و پشمش ریخت که چکارش دارم:دی
گفتم داری درس میخونی؟
با تعجب مکثی کرد -تعجب-
گفتم اره چطور و فکر کنم تو دلش گفت اسکول مگه جزوه نمبینی {-143-}
گفتم خوب نخون برو زیر نور اشتباهی که من کردم نکن فشار چشم میشی که مقدمه اب سیاه
تشکری کرد پاشد
کاش یکی هم به من میگفت خر نباش تو تاریکی نخون
بارسنگین برندار اینجوری مرد نمیشی
{-137-}

رها
رها
میشه بگید کیا اینجا به طلسم و اینجور چیزا اعتقاد دارن؟! دلیلشون چیه؟! تا حالا برای خودشون پیش اومده باشه ک بهشون مراجعه کنن و ب نتیجه ای برسن؟!

یاس
یاس
خیلی چشم درد می کنه :گگگ :گگگ

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

مسافری خسته كه از راهی دور می آمد، به درختی رسید و تصمیم گرفت كه در سایه آن قدری اسـتراحت كند غافل از این كه آن درخت جـادویی بود، درختی كه می توانست آن چه كه بر دلش می گذرد برآورده سازد...!
وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب می شد
اگـر تخت خواب نرمی در آن جا بود و او می تـوانست قـدری روی آن بیارامد.
فـوراً تختی كه آرزویـش را كرده بود در كنـارش پدیـدار شـد!
مسافر با خود گفت: چقدر گرسـنه هستم. كاش غذای لذیذی داشتم...
ناگهان میزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـكار شد. پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشید...
بعـد از سیر شدن، كمی سـرش گیج رفت و پلک هایش به خاطـر خستگی و غذایی كه خورده بود سنگین شدند. خودش را روی آن تخت رهـا كرد و در حالـی كه به اتفـاق های شـگفت انگیـز آن روز عجیب فكـر می كرد با خودش گفت: قدری می خوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟
و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید...

خانوم اِچ
خانوم اِچ
بی خود و بی جهت صلوات🚶🏻‍♀️
@hadi @fatme @Z110 @Respina @Samanh @i3ahar_sanjab @shahin @elham @shami @donyaa @Jonz_00 @Ostad @Yashar @minoo66 @samijoon @amirali-62 @Mahdiim @aliaga @goleyas @payam158 @Ashkan_69 @ESRAR1 @B_DEL @Nim_sad @sarzaminman101 @-maryam- @EDRIS @WeT @Hana_gh @Gelare @DELSA @zahram12 @dearyourselfd @hasan1295 @KohneSavar @Fahim @wolf @Z110 @Zahra_313 @amirali-62 @Ashkan_69 @Bagheri63 @Behnaz_70 @zahram @shaparak @C_seyyed @Nashenasghabli @sara-a @delaram2 @bose @fatima @Tala @Mohsen33 @negin @seemorgh @maryam_ma @_hedieh_ @saaid1399 @lokamod @Armilla @hossinhamzei @Saghi60 @a-haddad @Chakavak @Arezo @Fereshte @eli_shz @aila @sohila @marmari @Mahi_20 @elina @Tiyam @ali12 @helma @Hana_gh @Setare73
@Gelare

شوتن هکیبا
شوتن هکیبا


طراحی برای صفحه‌ی اول ساینا
@hadi

aliaga
aliaga
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
یک لاک پشت حسود ...

او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.

هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.

☑️ سخنان بیهوده دیگران آرروی بدخواهی و حسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده و مانع پیشرفت و بلند پروازی ما شود.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معده‌اش او را معذور داشت. حکیم به او عسل تجویز کرد.
جوان می‌ترسید باز از خوردن عسل دچار دل‌پیچه شود لذا نمی‌خورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معده‌اش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: می‌دانی چرا عسل را  معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمی‌دانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک‌بار در معده زنبور هضم شده است.
پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر می‌خواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معده‌اش هضم می‌کند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور!

یاس
یاس
یه زمانی اگه دختری نقطه میزاشت میریختن زیر پستش هزار اندی کامنت می خورد
شما را چه شده س که پست های پسرا شلوغه:دی اخر زمون که میگن اینه پست مند وت و پسر یزدیه که اسمش یادم نی گواه {-65-}{-65-}

خانوم اِچ
خانوم اِچ
زن عموم گایید مارو😑
به تو چ ک من چرا ازدواج نمیکنم

Sepanta
Sepanta
سنگین ترین اشعار من
از دلی سرچشمه میگیره که زیر سنگین ترین فشارها بوده

رها
رها
شما هم آدمایی ک ب اصرار خودشون از زندگیتون میرن در طی زمان و طی یسری فرایند دوباره ب زندگیتون برمیگردن یا فقط برا من اینجوریه :-?

صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو