جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
یاس
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
#دلنوشت
اینا برا خودم و شاید ناراحتتون کنه یا خوشتون نیاد
پس نخونید
سرریزهای این هفته ی که هنوز قدر یه سال داره کش میاد از شنبه ش یاداور همه خاطرات خاک خورده شده
پس نخونید صرفا برا خالی کردن خودم
تا اونجا که یادم از قبل اینکه دست چپ و راستم بدونم یه استرس شدید باهام بود
برعکس همه بچه ها دوست نداشتم بزرگ شم
و از اینکه روزی بابا مامانم نباشن وحشت داشتم
وحشتی که شب ها با گریه بخوابی
روزها با اسباب بازیهات حرف بزنی
جا مدهبی یا مزار شهدا که میرفتیم دعا میکردم خدا من قبل بابامامانم ببر
بعد می گفتم وای مامامان مامان بزرگ بمیره دق می کنه
پس قبل مامان بزرگ هم بمیرم
قبل عمو
قبل همه فامیل
چون میترسیدم مرگ یکیشون جون بابا مامانم به خطر بندازه
نه دعا الکی
با گریه لا التماس
مثل ادم بزرگا
شاید فکر میکردن برا پفک گریه می کنم با عروسک یا پارک مثل ادم بزرگا می پیچوندم
ولی فقط به خاطر ترس بود کابوسی که هرچی دست پا میزنم
بختکی که هرچه ایت الکرسی میخونم ول نمی کنه
دردانه و ناز پدر مادرمم نبودم شاید کمتر از خواهر برادرامم داشتمشون
ولی تنها کسی که ادم سابق نمیشه منم
_______
اینکه بگن قوی باش زشته تو مدهبی هستی و فلان
من خودم ختم این نسخه پیچیدن هام
وقتی خاله ام فوت شد و مامانم کم موند سکته کنه من ارومش کردم
وقتی عمه ام و تنها خواهر پدرم رفت من اروم می کردم .
اینا بلدم حفظم
ختم روزگارم
ولی
بیش از دوسال میگدره من ادم سابق نمیشم نشدم
زورم نرسید
مثل فلجی که دلش میخواد پاشه اما نمی تونه
از مشاور و روانشناس هم کاری بر نیومد بر نمیاد
خیلی خستمه خیلی
از خودم از این استیصال از اینکه نسخه هام به کار خودم نیومد
جلو چشم بود میدونستم بعد بابا چه سرنوشتی دنبالم
ولی این عمق فاجعه س فکر نمی کردم کم بیارم
زمین بیفتم
نه حرم رفتن نه نماز نه دعا نه مشاوره هیچی زورش نمیرسه منو بلند کنه
از ادمای دور برم بدم میاد که با کاراشون هربار این ترس کودکی رو که به واقعیت گره خورد از روز اولش برام زنده می کنن
کاش همون بچه بودم تا بدون ترس از هر حرفی داد بزنم ولم کنید بزارید تو بلایی که اومد تنها باشم من تمامم گداشتم که عادی نشون بدم و خودمو گول بزنم
منو برنگردونید سر نقطه اول
نبودنتون بهتره
درد بزرگتر نکنید
هربار بادم نیارید تو چه کابوسی ام ..
حال دلت شاد ، ان شای الله
تا اونجا که یادم از قبل اینکه دست چپ و راستم بدونم یه استرس شدید باهام بود
برعکس همه بچه ها دوست نداشتم بزرگ شم
و از اینکه روزی بابا مامانم نباشن وحشت داشتم
وحشتی که شب ها با گریه بخوابی
روزها با اسباب بازیهات حرف بزنی
جا مدهبی یا مزار شهدا که میرفتیم دعا میکردم خدا من قبل بابامامانم ببر
بعد می گفتم وای مامامان مامان بزرگ بمیره دق می کنه
پس قبل مامان بزرگ هم بمیرم
قبل عمو
قبل همه فامیل
چون میترسیدم مرگ یکیشون جون بابا مامانم به خطر بندازه
نه دعا الکی
با گریه لا التماس
مثل ادم بزرگا
شاید فکر میکردن برا پفک گریه می کنم با عروسک یا پارک مثل ادم بزرگا می پیچوندم
ولی فقط به خاطر ترس بود کابوسی که هرچی دست پا میزنم
بختکی که هرچه ایت الکرسی میخونم ول نمی کنه
دردانه و ناز پدر مادرمم نبودم شاید کمتر از خواهر برادرامم داشتمشون
ولی تنها کسی که ادم سابق نمیشه منم
_______
اینکه بگن قوی باش زشته تو مدهبی هستی و فلان
من خودم ختم این نسخه پیچیدن هام
وقتی خاله ام فوت شد و مامانم کم موند سکته کنه من ارومش کردم
وقتی عمه ام و تنها خواهر پدرم رفت من اروم می کردم .
اینا بلدم حفظم
ختم روزگارم
ولی
بیش از دوسال میگدره من ادم سابق نمیشم نشدم
زورم نرسید
مثل فلجی که دلش میخواد پاشه اما نمی تونه
از مشاور و روانشناس هم کاری بر نیومد بر نمیاد
خیلی خستمه خیلی
از خودم از این استیصال از اینکه نسخه هام به کار خودم نیومد
جلو چشم بود میدونستم بعد بابا چه سرنوشتی دنبالم
ولی این عمق فاجعه س فکر نمی کردم کم بیارم
زمین بیفتم
نه حرم رفتن نه نماز نه دعا نه مشاوره هیچی زورش نمیرسه منو بلند کنه
از ادمای دور برم بدم میاد که با کاراشون هربار این ترس کودکی رو که به واقعیت گره خورد از روز اولش برام زنده می کنن
کاش همون بچه بودم تا بدون ترس از هر حرفی داد بزنم ولم کنید بزارید تو بلایی که اومد تنها باشم من تمامم گداشتم که عادی نشون بدم و خودمو گول بزنم
منو برنگردونید سر نقطه اول
نبودنتون بهتره
درد بزرگتر نکنید
هربار بادم نیارید تو چه کابوسی ام ..
ان شاالله دلت به آرامش میرسه یاس عزیزم
حال دلت خوب
جم کن باباااا دختر عنتر بلقی نشسته ببین چیا نوشته هاااا
این حرفا اصن بشما نمیاد با
من شمارو بدون تعارف ی آدم قوی و شیردختر میشناسم شمارو ب تمام مقدساتتون قسم باورهای منو خراب نکنید
هر وخ کم آوردم اومدم سراغتون و باهاتون حرف زدم و مشورت کردم و...
بیخود ...
این پستم باید پاک شه
شما حق ندارین ضعف نشون بدین
بقول شماها هشتگ ما مث هم نیسیم
بیا قاطی شیم بلکم یه ادم متعادل تولید شه
دلنوشته خوبه یاس عزیزم ولی دلنوشته ای ک باعث یادآوری تلخ ترین و تاریک ترین نقطه های زندگیت بشه فقط روح و روانت رو خراش میده.... دلت آروم عزیزم ❤️
ممنون همچنین
با ی الهام نمیتونیم مدارا کنیم
دوتا بشین باید ازینجا محاجرت کنم
میشیم دوتا ۱۲
درود علی آقا، ارادت
هیشکی هم نخونده
حتی تو
من کامنتای سه تا ب عاخرو خوندم ک
البته بعد از خوندن پستت
وگرنه از کجا باید میگفتم خوندم یا نخوندم
حاج شیخ پدرام شمشادی
خوب بپیچون
اصلنشم نپیچیوندمییش