یافتن پست: #تاریک

aliaga
aliaga
دلتنگیِ یک شب‌هایی را هیچ خیابانی گردن نمی‌گیرد..
تاریکیِ یک شب‌هایی را هیچ مهتابی روشن
نمی‌کند
گرد و غبارِ یک شب‌هایی را
هیچ بارانی شستشو نمی‌دهد
و تمامِ این شب‌ها را
نبودنِ تو رقم می‌زند ..):

مآه
مآه
🌒

aliaga
aliaga
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:فکر :قلب

شامی
شامی
{-95-} ...........................‌{-95-}
بریم واسه چالش غدیرمون{-81-}
تا چهارشنبه 10 صبح که از خواب پا میشم مثل یه غنچه وا میشم {-143-} وقت دارید که عکساتون و تو پی وی برام بفرستید .
تا منم امادشون کنم برای پنجشنبه.{-45-}
حالا چالشمون چیه؟{-30-}
چالش روح {-52-}{-59-}
چالشی هم نیست که کسی بتونه براش بهونه بیاره {-84-}
یه چندتا عکس گذاشتم که بدونید با یه ملحفه(چادر) و عینک چه عکسایی میشه گرفت ،باقیش دیگه باخودتون .{-204-}




g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در چمن می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ. پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد. ... اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است. تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد. اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند. این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
وقتی خوب به آدمای اطرافم نگاه می‌کنم می‌بینم اکثر اونا زندانی‌اند، زندانی انتخاباشون. خیلیاشون از زندگی‌ای که دارند راضی نیستند. از شغلشون، از شهری که توش زندگی می‌کنند، از کسی که عمرشون رو کنارش می‌گذرونند، انتخابایی که یه روزی توی زندگی کردن حالا براشون حکم حبس ابد رو داره، حبس شدن تو یه زندان تنگ و تاریک.
اما گاهی بعضی از آدما این زندان تنگ و تاریک رو تحمل نمی‌کنند. ازش فرار می‌کنند و به سوختن و ساختن ادامه نمی‌دند، یه شب تصمیم می‌گیرند انتخابای ‌اشتباهشون رو ترک کنند ‌و تمام عواقبش رو هم به جون می‌خرند. اونا خوب می‌دونند که هیچ‌ آدمی نباید زندانی انتخاب‌هایی باشه که سال‌ها پیش انجام داده.
شاید خیلیا فکر کنند آدما وظفیه دارند پای انتخابی که کردن بمونند اما موندن پای انتخابی که حال زندگیت رو خراب می‌کنه و ازت آدمی رو می‌سازه که دوست نداری باشی، موندن پای انتخابی که شک نداری به اشتباه بودنش جز حروم کردن زندگی و از دست دادن زمان هیچ نتیجه دیگه‌ای نداره.
پس فرصت اونی که می‌خوای باشی رو از خودت نگیر، زندگی اونقدری ارزش داره که هر وقت حس کردی جایی از اون رو اشتباه اومدی شجاعت برگشتن رو دا

محسن
محسن
🌹 صبح به ما می آموزد که
🌺 باور داشته باشیم ، روشنایی
🌹 با تاریکی معنا می یابد
🌺 و خوشبختی با عبور
🌹 از سختی ها زیباست....
🌺 هرگز نا امید نشو، رد پای مهر
🌹 خدا همیشه در زندگی پیداست...
🌺 سلام صبح بخیر

🌹 شنبه تون گلباران

‎‎صبح_بخیر#

شامی
شامی
برای شما مهربونا که عشقید:x
@shahin
@Jonz_00
@i3ahar_sanjab
@elham
@donyaa
@Barannnnnnnnnn
@Beh_Naz
@goleyas
@Ashkan_69
@hadi
@sara-a
@fatme
@alone00
@a-haddad
@aliaga
@Z110
@Ahmad_11
@haji


حضرت@دوست
حضرت@دوست
برسی عوامل مؤثر خودشناسی بر جامعه
بخش(2)
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا


حضرت@دوست
حضرت@دوست
برسی عوامل مؤثر خودشناسی بر جامعه
(بخش 3)
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
نا خوانده نقش مقصود از کارگاه هستی


حضرت@دوست
حضرت@دوست
برسی عوامل مؤثر خودشناسی بر جامعه
(بخش 14 )
دمی با حق نبودم، چون زنم لاف شناسایی؟
تمام عمر با خود بودم و نشناختم خود را!


fatme
fatme

🐿باه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تحلیل ماهیت عشق از دیدگاه فلاسفه و عرفا

فرض اصلی ما در این مقاله معنی و ماهیت عشق و ارتباط آن با هستی یا وجود در چهار رساله (میهمانی، فی حقیقه العشق، سوانح العشاق و لمعات)می باشد که شباهتی درخور توجه دارند. در این مقاله سوال اصلی این است که آیا عشق قابل تعریف است یا قابل تعریف نیست؟ چرا عشق تن به تعریف نمی دهد؟ رابطه عشق با زیبایی، خیر، روح و در نهایت وجود چیست؟ آیا عشق یک تجربه درونی است، یا بیرونی و چرا؟ آیا با تمثیل ها و داستان های رمزی می توان حقیقت عشق را بیان کرد؟ چگونه؟
این مقاله به شیوه تحلیلی نگاشته شده است و اساس کار تفحص و جستجوی کتابخانه ای بود چرا که فراهم آوردن شرح و تفسیر شارحانی که درباره این آثار چهارگانه آثاری تألیف کرده اند نیاز به چنین روشی دارد.
همچنین هدف، یافتن ارتباط چهار رساله ی یاد شده با هم در تحلیل ماهیت و معنی عشق می باشد. آیا می توان چهار رساله مذکور را در معنا و مفهوم عشق با هم تطبیق کرد و به نحوی همسان ساخت؟

aliaga
aliaga
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را


...

حسین
حسین
فقط تاریکی می‌داند
ماه چقدر روشن است

فقط خاک می‌داند
دست‌های آب
چقدر مهربان!

معنی دقیق نان را
فقط آدم گرسنه می‌داند

فقط من می‌دانم
تو چقدر زیبایی!

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو