یافتن پست: #آرد

یاس
یاس
حافظ در قرن هفتم می فرماد:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا

صائب (قرن دهم) :
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آن کس چیز می بخشد، ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را

شهریار هم چهارصد سال بعد جوابش رو بدین گونه میده:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آن کس چیز می بخشد، بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را
:نیما
_

aliaga
aliaga
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب

حضرت@دوست
حضرت@دوست
انجا که علی منتظری می خونه@؟؟
بی قرار توام ای یار یک بار نه صد بار ..
ادم یاد پسر همسایه میکند که دیروز عقد کرد امروز کاسه چهکنم چرا گرفته بود


aliaga
aliaga
جــنگ هـای خلق، بهر خوبی است

بــرگ بی بــرگی، نشان طوبی است

خشم هــای خلـق، بهـر آشتی است

دام راحــت دایمــاً بـی راحتی است

هــر زدن، بهـر نــــوازش را بــُـود

هــــر گـــله از شـکر آگــه می کند

جنـــگ ها می آشتـی آرد درســـت

مـــارگیـر از بهــر یــاری مار جست

رها
رها
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش
آیین آینه ، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است
بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما ، از کال چیدن است

محسن
محسن
حافظ میگه,

🌸اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
🌱به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

💚صائب در جواب حافظ میگه,

🌸هر آن کس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
🌱نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

🌸اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
🌱به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

💚شهریار در جواب هر دو میگه,

🌸هر آن کس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
🌱نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

🌸سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
🌱نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را

🌸اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
🌱به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

رها
رها
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را
کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون
چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون
چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون..

❤️وقتی مولانا خودشو سودا زده میخونه و از عشقش ب شمس میگه....، بنظر یه حالت عرفانی و از خود بی خودی هستش ک ب سودا زدگی نسبتش میده.. ❤️

شامی
شامی
از تهرونیامون کسی میدونه عمده فروشی لوازم ارایشی کجاست؟؟؟{-30-}

رها
رها
علت عاشق ز علت‌ها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بی‌زبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب
از وی ار سایه نشانی می‌دهد
شمس هر دم نور جانی می‌دهد
سایه، خواب آرد تو را همچون سمر
چون برآید شمس انشق القمر


مولوی جان❤️

بسم الله الحب
بسم الله الحب
َه-لِلْمُؤْمِنِينَ
درمان بعضی از بیماری‌هایی که باعث ناباروری مردان می‌شود:

1. درمان هیدروسل: الف.ضماد کوبیدۀ برگ حَساس (=برگ مُستَحیَه= برگ حَساسَه= برگ قارکون) روی بیضه گذارید، ب.ضماد آرد جو سبوس‌دار روی محل ورم بیضه گذاشته، ج.زالو درمانی.
2. درمان عفونت مجاری ادراری و دستگاه تناسلی: روزی یک تا سه لیوان آب انگور تازه بنوشد.
3.درمان عفونت مَنَنژیت: مخلوط آب سیب رسیدۀ شیرین با عسل طبیعی.
4. درمان بیماری اُوریون: استراحت، مصرف لیمو شیرین.

aliaga
aliaga
نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم
نمی‌خیزد غبارِ من ز جا، افتادهٔ عشقم …

سر از احوال من عقلِ گِران‌جان در نمی‌آرد
سراپایِ دو عالم گشتم و بر جادهٔ عشقم …

رموزِ معنی از من پرس، افلاطون چه می‌داند ؟!
نی‌ام از روستای عقل، شهری‌زادهٔ عشقم …

به اوجِ سدره پروازِ مرا کی سر فرو آید؟
قفس‌پروردهٔ تن نیستم، آزادهٔ عشقم …

به چشمِ یار مانَد مستیِ دنباله‌دارِ من
که خود ساقی و خود پیمانه و خود بادهٔ عشقم …



(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
با این بزرگوار ، چه غذاهایی می‌پزین؟؟ :اشپزی

Yashar
Yashar


در جریان باشین :اهکی

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو