Zeinab
Zeinab
5093 پست
هیچ‌چیز دردناک‌تر از دگرگونیِ آدم‌ها و ثباتِ خاطره‌ها نیست …

Zeinab
Zeinab
چند وقت پیش اسنپ گرفتم سر صبی برم دانشگاه ، اسنپیه خانوم بود . اومد حرکت کرد گف کدوم مدرسه میرین ؟:بی حوصله
من: بله ؟ مدرسه ؟ من میرم دانشگاااااااه
کلی معذرت خاهی کرد که ببخشید و اینا 😂😂😂🌚
میگه اخه قبل شما ی پسره رو سوار کردم با کلی ریش و پشم ، بردمش دم مدرسه پیاده کردم. بخدا نمی فهمم کی چقد سنشه 😂😂😂😂
دیدم واقعا راس میگه …

Zeinab
Zeinab
00:00
:فکر
@mohajer

Zeinab
Zeinab
خیلی قشنگ بود .


دانلود ویدیو



Zeinab
Zeinab
من می‌تونم بی‌پایان از درختان عکاسی کنم که هر کدوم داستان منحصر به فرد خودش رو بگه.

Zeinab
Zeinab
اخوی کم پیدایی
سرگرم بچه داری ؟:دی:نینی
@aliaga

Zeinab
Zeinab
کتاب “ دلایلی برای زنده ماندن “

اشک نوعی زبان بود و حس می‌کردم هر زبانی از من دور است. اشک چیزی بود که در برزخ می‌ریختید. وقتی در جهنم بودید، خیلی دیر شده بود. اشک ها پیش از آغاز می‌سوختند و نیست می‌شدند …

پ.ن: ترجمه گیتا گرگانی خیلی عالی بود :اکلیلی

Zeinab
Zeinab
چه کنم با این همههه کامنتتتتت :ووی

هادی این دیدگاه هارو درست کن جان جدت
که وقتی بیشتر از پنج تاست یه صحفه جدید باژ نکنه ، همونجا بیاره باقی کامنتارو :گگگ
@hadi

Zeinab
Zeinab
فک کن هشت صبح شنبه ، تاریخ امامت داشته باشی 🌚😂😂😂😂
حاجی استاده خیلی باحاله ولی 😂😂
میگه : “ غیبت کردن از استادا اصلنم حلال نیست ، دانشجوها فک میکنن حلاله .
یکی از دانشجوهای ترم پیشم میگفته که توی خوابگاه من ادای استادا رو درمیارم و بچه ها پاره میشن از خنده ، دل مومنو شاد کنی انگار دل خدا رو شاد کردی :مشکوک:قهقهه

Zeinab
Zeinab
۸ شد و من تو ترافیکم:|

Zeinab
Zeinab
خوابم نمیبرههه :گگگ

Zeinab
Zeinab
" باید در خودت، یک گوشه ای از وجودت، آدمی ساخته باشی که در روز های سخت نیازی به پناه بردن به هیچ کجا و هیچ کس نداشته باشی… "

Zeinab
Zeinab
تو یک سال اخیر خیلیارو تو زندگیم از دست دادم
و فقط یکی دوتا دوست میشه گف برام مونده
اونم ارتباط خاصی با هم نداشتیم …
اما امشب تولد رفیقم بود
بهترین رفاقتم تا ب اینجای زندگی :گگگ و ۲۰۰ کیلومتر ازم دوره :گگگ
پ.ن ۱ : روی کلمات حساسم . دوست با رفیق برام فرسنگ ها تفاوت داره …🩵
پ.ن ۲ : خیلیارو از دست ندادم ، خودم کنار گذاشتمشون .

Zeinab
Zeinab
فردا اولین روز ترمه
ینی در اصل از شنبه پیش بود ک مجازی شد …
حس میکنم حال درس نیست
ماشالا همه کلاسامم هشت صب هر روز :بیحال

Zeinab
Zeinab
+ منم وقتی هم سن تو بودم ، نامزدمو از دست دادم
- چند وقت با هم دیگه بودین ؟
+ ۲ سال
- چطور تحمل کردی ؟
+ فکر نمی کردم بتونم . به نظر غیرممکن بود . مثل فتح کوهی که هی بزرگتر میشد اونم وقتی که درد بزرگی با خودت داری و به سختی میتونی تکون بخوری . و این درد ، درد خاطره‌ست، درد از دست دادن ….. اما نمیتونی اینو همه جا با خودت ببری .

Zeinab
Zeinab
مامانم پیام داده عکس فرستاده ، میگه بابا برای روز ولن برام میوه پوست کرده =))=))

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو