Zeinab
Zeinab
5506 پست
گودی گودی گودی گودیااااا

Zeinab
Zeinab
آهنگی ک نشنیده باشم و دوس داشته باشم، چی تو دست و بالتونه؟

Zeinab
Zeinab
I like noticing details that no one else sees.
خوشم می‌آد توجه کنم به جزئیاتی که هیچکس دیگه‌ای نمی‌بینه.

Zeinab
Zeinab
وقتی دوستام زجر میکشن و هیچ غلطی نمیتونم بکنم، بی نهایت احساس ضعف میکنم.

Zeinab
Zeinab
برقِ چشمات، آسمونم..

Zeinab
Zeinab
مانده چشمانم به راهت، بی نهایت خسته ام
حاصلی جز غم نداری، من چرا دل بسته ام؟!




Zeinab
Zeinab
شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم

غرقِ خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهٔ شیرین و به خوابش کردم

دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشهٔ درد
بر سر آتشِ جورِ تو کبابش کردم

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم



Zeinab
Zeinab
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم



Zeinab
Zeinab
@qrmzii
گربه عکس پروفت خیلی خیلی شبیه گربه نقشه ایرانه. همش یادش میوفتم😂

Zeinab
Zeinab




دانلود موزیک



چون که آخرشبه، قبل خواب گوش بدیم 🤍

Zeinab
Zeinab
به حرف پوچ آدمای پوچ اعتنا نکن
به خاطر کسی که نیست عمرتو فدا نکن!
خلاف رودخونه رو بگیر و با خودت برو
با گله های خون و فلس و استخون شنا نکن!


دانلود موزیک



Zeinab
Zeinab
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی
آراسته با شکل مهیبی سر و بر را
گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار
باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار
یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را
یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر
تا آن که بپوشم ز هلاک تو نظر را
لرزید از این بیم جوان بر خود و جا داشت
کز مرگ فتد لرزه به تن ، ضیغم نر را
گفتا پدر و خواهر من هر دو عزیزند
هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را
لکن چو به می ، دفع شر از خویش توان کرد
می ، نوشم و با وی بکنم چاره شر را
جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی
هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
ای کاش شود خشک بن تاک و خداوند
زین مایه شر حفظ کند نوع بشر را



Zeinab
Zeinab
هوای مشهد این هفته بی نهایت عالی بوده :ارزو

Zeinab
Zeinab
دریافتم که جنگ برای من به پایان رسیده است، اما این احساس را نداشتم. احساس پسربچه‌ای را داشتم که از مدرسه در رفته است و فکر می‌کند که فلان ساعت در مدرسه چه خبر است.



Zeinab
Zeinab
من از تمام دختران شهر سر بودم
افسوس از بازیِ دنیا بی خبر بودم

از عکس هایی که به دیوار اتاقت بود
هرچند زیباتر نبودم، ساده‌تر بودم

هرجا کم آوردی، کنارت بیشتر ماندم
با این که زن بودم ولی مرد خطر بودم !

هرجا به خاکی میزدی از آن همه همراه
تنها یکی می‌ماند، من آن یک نفر بودم

هرجا یکی کم بود کاسه کوزه‌هایت را
روی سرِ او بشکنی، آن دور و بر بودم

از دور می فهمم چه حالی، شاد یا غمگین
اما تو چه؟! دیروز فهمیدی پکر بودم ؟

از خود به تو، از تو به غم، از غم به تنهایی
من در تمام عمر، در حالِ سفر بودم

من عاشقی کردم، تو عادت! فرق ما این بود
اهل سیاست بودی و اهل هنر بودم

ای کاش آن روزی که گفتی دوستت دارم
یا لال بودی، نه! زبانم لال .. کر بودم

گفتی اگر تو جای من بودی، چه می کردی ؟
ترکت نمی‌کردم عزیزم، من اگر بودم

برگشتی و تنهایی‌ام را بیشتر کردی
من هم به پایت سوختم، از بس که خر بودم

Zeinab
Zeinab
راستی چيست؟
گفت: آن است كه دل، پيش تر از زبان گويد.

ء

صفحات: 4 5 6 7 8

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو