جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
▪️
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
قراره امروز تا جایی که ممکنه لباس خوب بپوشم و خوشگل کنم چون قراره امروز با دوست پسرم که خیلی دوستش دارم بیرون برم، من هر کاری میکنم تا با اون باشم...
البته وقتی به آینه نگاه می کنم به یاد خواهر دوقلوم می افتم که 1 سال پیش فوت کرد...
خوب ما دوقلو هستیم، اما عینک چیزی است که ما را متمایز می کرد...
البته دیگه"مهم نیست، من مطمئن هستم که خواهرم در آنجا آرام است..."
بالاخره با عجله آماده شدم و از خونه بیرون زدم چند دقیقه نگذشته بود که متوجه شدم عینکم را فراموش کردم: "خوشبختانه راه زیادی نرفته بودم، دوباره باید برگردم و عینکمو بردارم اگر این عینک نباشه ، همه زحماتی که برای رسیدن بهش کشیدم از بین میره...
چون دوست پسرم هنوز منو به عنوان خواهر دوقلوم میشناسه و دوسم داره نه بخاطر خودم...
کاش درک میکرد که من به بیشتر از خواهرم دوسش دارم...
آنقدر که حتی حاضر شدم اونم از سر راهمون بردارم...
قتل و ازدواج خیلی شبیه همن با آشنایی دو نفر و حس بی اندازشون نسبت ب هم شروع میشه و با مرگ یکی تموم میشه همه چی
و این هیجان انگیزه
البته قاتل بودن خیلی هیجان انگیز تره
قراره امروز تا جایی که ممکنه لباس خوب بپوشم و خوشگل کنم چون قراره امروز با دوست پسرم که خیلی دوستش دارم بیرون برم، من هر کاری میکنم تا با اون باشم...
البته وقتی به آینه نگاه می کنم به یاد خواهر دوقلوم می افتم که 1 سال پیش فوت کرد...
خوب ما دوقلو هستیم، اما عینک چیزی است که ما را متمایز می کرد...
البته دیگه"مهم نیست، من مطمئن هستم که خواهرم در آنجا آرام است..."
بالاخره با عجله آماده شدم و از خونه بیرون زدم چند دقیقه نگذشته بود که متوجه شدم عینکم را فراموش کردم: "خوشبختانه راه زیادی نرفته بودم، دوباره باید برگردم و عینکمو بردارم اگر این عینک نباشه ، همه زحماتی که برای رسیدن بهش کشیدم از بین میره...
چون دوست پسرم هنوز منو به عنوان خواهر دوقلوم میشناسه و دوسم داره نه بخاطر خودم...
کاش درک میکرد که من به بیشتر از خواهرم دوسش دارم...
آنقدر که حتی حاضر شدم اونم از سر راهمون بردارم...
حرکت ...هیجان انگیزی زده دختره
یاد رمان الهه ناز افتادم😅...چقد دوست داشتمش
ای بابا
هیجان انگیز چیه دختر
هیجان انگیزه
قتل هیجان انگیز نیست...
هست شبیه ازدواجه دیگه
😐😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
تا زمانی که خودت قربانی یک قتل نباشی نمیفهمی که نیست...
ب چی خندیدی
ب قول دنیای سوفی
وقتی مرگ بیاد دیگ من نیستم
پس نگرانشم نیستم
به اینی که خاهرشو بخاطر پسره کشته😂🤣🤣
قتل و ازدواج خیلی شبیه همن با آشنایی دو نفر و حس بی اندازشون نسبت ب هم شروع میشه و با مرگ یکی تموم میشه همه چی
و این هیجان انگیزه
البته قاتل بودن خیلی هیجان انگیز تره
😈منم میخام صاب مغازه پایین کوچمونو بکشم
پدسگ یچیزای خوشمزه ای میاره ادم دلش میخا همشونو بخوره
😄