یافتن پست: #فریاد

محسن
محسن
یه قانونی هم هست که میگه:
هرچی کمتر محبت کنی
بیشتر دوست دارن...
روزگارای قدیم مثل حالا درد نبود
قدیما یادش بخیر این همه نامرد نبود
قدیما گرمی. بازار دلا. گنج نبود
ساحل محبت زندگیمون رنج نبود
قدیما خدا میدونه که چقدر سادگی بود
قسم نان و نمک آخر مردانگی بود
قدیما محبتو. معرفتش. مقدسه
ولی حالا چی بگم که آخرای نفسه
هرکی فکر خودشه نه یاورو .دادرسی
هرچی فریاد کنی. به انتها. نمیرسی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
برای بعضی دردها نه میتوان گریه کرد...
نه میتوان فریاد زد...
برای بعضی دردها فقط میتوان...
نگاه کرد...
لبخند زد...
وبی صدا....
شکست....

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
پیشانی ات را
به پیشانی ام بچسبان
و در چشم هایم خیره شو
خسته ام از سکوت
این بار می خواهم
دوست داشتن را
روی لب هایت فریاد بکشم...

fatme
fatme

گاهی باید از یاد برد و رفت از یاد
گاهی سکوتت بهتره از بغض و فریاد
گاهی شرایط طوریه درمونده میشی
گاهی دلت هیچی به جز رفتن نمیخواد

رها
رها
داد درویشی از ره تمهید
سر قلیان خویش را به مرید
گفت از دوزخ ای نکو کردار
قدری آتش بروی آن بگذار
بگرفت و ببرد و باز آورد
عقد گوهر ز درج راز آورد
گفت در دوزخ آنچه گردیدم
درکات جحیم را دیدم
آتش هیزم و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود
هیچکس آتشی نمی‌افروخت
ز آتش خویش هر کسی می‌سوخت..

"صغیر اصفهانی" اولین باره اسم شاعرشو می‌شنوم.. چند سال پیش این شعر رو توی یکی از آلبومهای پرواز همای گوش دادم و چقد برام دلنشین بود :x

?
?
برای بعضی دردها نه میتوان گریه کرد نه میتوان فریاد زد …
برای بعضی دردها فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست…

༊
یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا
آن بود که فهمید
اصل ثابت جهان بی‌ثباتی‌ست.

فقط بی‌ثباتی‌ست که ثبات دارد
و ما مدام در حال نقض
این مهم‌ترین قانون جهان هستیم.

مدام می‌خواهیم قرار و ثبات را
حفظ کنیم در حالی‌که
اصل جهان بر بی‌ثباتی و تغییر است.



بهار نارنج
بهار نارنج
رسیدم خونه
دیگه کسی نبود که تا درُ باز کنم بهم بگه سلااااااام سلاااااااام
خدایا ب سلامت دارش
دست هرکی افتادِ خوب ازش مراقبت کنه

شوتن هکیبا
شوتن هکیبا
می‌دانی،
من خواب را دوست دارم،
هرگاه که بیدارم،
زندگی‌ام تمایل عجیبی به فروپاشی دارد!

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
در نگاهت
همه‌ی مهربانی‌هاست
قاصدی که زندگی را خبر می‌دهد
و در سکوتت همه‌ی صداها
فریادی که
بودن را تجربه می‌کند ..

👤

amirali-62
amirali-62
نشسته ام کنون به خیال تو رو به پنجره
آواز سر داده دلم فریاد سکوت و حنجره
دردیست که هر چه فریاد کنی در خود
این همه تکرار من و قلم و دفتر و باز پنجره

امیرعلی

aliaga
aliaga
سه چیز را آرام بردار...
قدم...قلم...قسم
سه چیز را پاک نگهدار...
لباس...جسم...خیال
ازسه چیز کار بگیر...
عقل...همت...صبر
ازسه چیزدوری کن...
افسوس...فریاد...نفرین کردن
سه چیز را آلوده نکن...
قلب...زبان...چشم
وسه چیز را هیچگاه فراموش نکن...
خدا...
مرگ...
دوست خوب..

aliaga
aliaga
ب اعدام...

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو