حسین
قدیما کوچه تنگ بود
امروز دل ما.
روزگارای قدیم مثل حالا درد نبود
قدیما یادش بخیر این همه نامرد نبود
قدیما گرمی. بازار دلا. گنج نبود
ساحل محبت زندگیمون رنج نبود
قدیما خدا میدونه که چقدر سادگی بود
قسم نان و نمک آخر مردانگی بود
قدیما محبتو. معرفتش. مقدسه
ولی حالا چی بگم که آخرای نفسه
هرکی فکر خودشه نه یاورو .دادرسی
هرچی فریاد کنی. به انتها نمیرسی
قدیما یادش بخیر.
حسین
قول دادهاَم
هنگامِ شنیدنِ نامت بیخیال باشم
از این قول درگُذر !
چرا که با شنیدنِ نامت
صبرِ ایوب را کم دارم برای
فریاد نزدن.!
مآه
در چشم هایم فریادی نهفته بود
که از دید چشم هایت دور ماند:)
aliaga
ما که جوانی نکردیم!
یعنی وقت و حوصله اش را نداشتیم.
ما سرمان شلوغ بود، خیلی شلوغ!
به قدری فکر و مشغله روی سرمان سنگینی می کرد, که درک درستی از سن و سال نداشتیم...
ما حتی کودکی هم نکردیم,
چشم باز کردیم و پیر بودیم!
ما قربانیان بدترین برههی تاریخ بودیم.
نسل جوانیهای بر باد رفته،
نسل بحران و بلا تکلیفی،
نسلی که بدون فریاد، در دل آتش زمانه سوخت.
ما کم سن و سال ترین سالمندان تاریخیم...
حسین
مردها….
گاهی همه ی عشقشان در نگاهشان خلاصه میشود
بگذار مطمئن باشد که میفهمی…
گاهی زبانش نمیچرخد به گفتنِ “دوستت دارم”
اما تا دلت بخواهد شوقِ بودنش فریاد میزند…
و عاشقانهای برایِ لحظههایت میشود
ناگهان سکوت میکند میانِ هیاهویِ حرفهایتان!! دستش را محکم بگیر و بگو:
“من هم دوستت دارم”
donya 👩👧👦
جشن ازدواج خارجیها
دعوت شدگان : 60 نفر
حاضران : 50 نفر
کودکان : 2 کودک نشسته روی صندلی
کادوها : 50 کادو🎁
اشیاء مفقود شده : 0
آسيب ديده ها :0
تعداد عکسهای گرفته شده از عروس👰 : 22 عکس
مدت رقص : 45 دقيقه
نظرات بعد از جشن :
چه عروسی باشکوه و چه زوج زیبایی 🥰
جشن ازدواج ایرانیا
دعوت شدگان : 400 نفر
حاضران : 950 نفر
کودکان : 130 کودک در حال دویدن و بازی کردن
کادوها : 30 بسته لیوان و پتو 📦
اشیاء مفقود شده : شارژر - کیف پول مشکی زرق و برقی- یک صندل پای راست👡
آسیب دیده ها : چندین پیچ خوردگی مچ پا🦶در اثر رقصیدن
تعداد عکسهای گرفته شده از عروس 👰 : ۲۳ میلیون عکس
مدت رقص : 6 ساعت با کل کشیدن و جیغ و فریاد
نظرات بعد از جشن :
عروس نسبت به دوماد بزرگ نشون میداد ...
دوماد از عروس خوشگلتر بود ...
عروس از داماد سَرتر بود ...
دماغ عروس چه بزرگه ...
لباس عروس قدیمی بود ...
شامشون خوب نبود ...
دیدی سرویس عروسو؟ فکر کنم بدل بود 🤦♀
کیکشون خیلی خشک بود🎂
و همچنان نظرات و انتقادات تا دو ماه از تاریخ جشن ادامه خواهد داشت ...😅
و در آخر خوشبخت بشن الهی🤗😂
مآه
خسته بود
اَما در چشم هایش اُمید فریاد میزد🌱
هلیا
صدای غمم را چگونه فریاد بزنم
🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪🕪
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧