Shahan
و برای اجبار هایی که دیده نشد
برای درد های ک گفته نشد
برای زخم هایی ک پنهان شد
برای خدایی که خدایی نکرد
برای تصمیمات اجباری
برای آینده های غیر تکراری
برای بغض هایی که ی شب در خواب عمیق می برنم
سارا
تو یه رُمّانی یه جمله ای خوندم که
عمیقا بهش معتقدم
میگفت:
"هر سری که تو میبخشیش،
اون یه ذره بیشتر عاشقت میشه،
ولی تو دست از دوست داشتنش برمیداری؛
میرسه تا روزی که اون عاشقترینه
و تو هیچ حسی نسبت بهش نداری…"
اینو فقط اونایی میفهمن که
همه جوره پای دوست داشتنشون
موندن...
fatme
داداشم میگه اگه مردی باید بگم قبرتو خیلی عمی بچینن
که یوقت موجود عجیبی مث خودت از خاکی که تو توش کود شدی سبز نشه😂😐
fatme
ناگفته هایی هستند که همیشه معلق می مانند ناگفته هایی که در ما دفن می شوند در جایی دور و گنگ،ناگفته هایی که هربار به خاطراتمان بر میگردیم آهی عمیق می کشیم و فکر میکنیم چقدر سبک تر می شدیم اگر می توانستیم درمورد آن ها حرف میزدیم..
سارا
آدمِ امن زندگی میدونی یعنی چی؟ یعنی اشتباهاتت رو پیشش اعتراف کنی و اون جای سرزنش دنبال راه حل باشه! از ضعفها و مشکلات خانوادهت بهش بگی و اون نگاهش بهت تغییر نکنه. احساس نکنه بیشتر از تو میفهمه و نظرتو سبُک بشمره. تعصبش جلوتر از عقل و منطقش نباشه؛ توی بحث و گفتگو درددلهایی که باهاش کردی رونزنه توی صورتت.از رویاهات بگی و مسخرهت نکنه! کنکاش نکنه توی اتفاقات زندگیت و اجازه بده اگه راحت بودی بهش بگی. با یه کار اشتباه قضاوتت نکنه. اگه لازم بود نظر بده بهت اما عقیدهش رو تحمیل نکنه. بتونی محبت و ابرازعلاقه کنی بهش و نگران ازچشم افتادن نباشی. میدونی چرا عمیقاً احساس تنهایی میکنیم؟ چون تعداد آدمای امنِزندگیمون به صفر میل میکنه!
fatme
جواب بعضی حرفا فقط یه نفسِ عمیقه