یافتن پست: #سهراب

...
...
تنها دلیلی که بخاطرش هنوزم عشق و دوست داشتن رو باور دارم اینه که میبینم خودم چجوری میتونم بقیه رو دوست داشته باشم.
پس بهار است عزیزِ من. بیا تمام حرف‌های جدی و سوال‌های تلخمان را بریزیم توی آشغالی و درش را ببندیم. حالا وقتِ حرف زدن نیست. بیا به حرف گوش کنیم؛
"درخت را که بلد شدیم، حرف از یادمان رفت".
بیا درخت را بلد شویم.

Niaz
Niaz
روزگاریست که زلیخا، فراوان شده است
هر ز چاه آمده ای یوسف کنعان شده است

عشق هم در پس پستوست به قول سهراب
پشت دریا دگر آن شهر بیابان شده است

Niaz
Niaz
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگ دل این زودتر میخواستی حالا چرا

خانوم میم
خانوم میم
«...غذاهای مادرم چه خوب بود. تازه من به او ایراد می‌گرفتم که رنگ سبز خورش اسفناج چرا متمایل به کبودی است. آدم چه دیر می‌فهمد. من چه دیر فهمیدم که انسان یعنی عجالتاً.

ایران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفکران بد و دشت‌های دلپذیر.

و همین...»

از نامه های سهراب سپهری ،به احمدرضا احمدی / نیویورک ، سوم رمضان

a313
a313
دیوانِه تَری
از مَن و دیوانِه تَرم از تُو
اینجاسْت کِه خوشَش آیَد ،
دیوانِه ز دیوانِه!



(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
از سهراب سپهری خوندی تاحالا؟!

اونجا که میگه؛

لحظه ها میگذرد...
آنچه بگذشت،نمی آید باز...
قصه ای هست که هرگز دیگر...
نتواند شد آغاز...🌱

چقد دقیق و قشنگ گفته🤌🏻🍃

شبتون خوش💕

حضرت@دوست
حضرت@دوست
لقد قرأت في مكان ما ما فائدة نوشدار بعد وفاة سهراب
قلبي يحترق.لنفسي



اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
ای کاش کسی می‌آمد و غم‌ها را از قلبِ اهالی ِزمین برمیداشت!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


زندگی جیره مختصریست

مثل یک فنجان چای

و کنارش عشق است

مثل یک حبه قند

زندگی را با عشق

نوش جان باید کرد



donya
donya 👩‍👧‍👦
سهراب سپهری چقدر زیبا گفته: چه کسی میداند... که تو در پیله تنهایی خود تنهایی؟!
چه کسی میداند؛ که تو در حسرت یک روزنه‌ی فردایی!
پیله‌ات را بگشا...
تو به اندازه‌ی پروانه شدن زیبایی!

aliaga
aliaga
پشت کاجستان، برف.

برف، یک دسته کلاغ.

جاده یعنی غربت.

باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.

شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.

من، و دلتنگ، و این شیشه خیس.

می نویسم، و فضا.

می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.

یک نفر می بافد.

یک نفر می شمرد.

یک نفر می خواند.

زندگی یعنی: یک سار پرید.

از چه دلتنگ شدی؟

دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید،

کودک پس فردا،

کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مرد

و هنوز، نان گندم خوب است.

و هنوز، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،

برف بر دوش سکوت

و زمان روی ستون فقرات گل یاس

سهراب سپهری

aliaga
aliaga
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف درمتن
ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش‌بینی نمی‌کرد
و خاصیت عشق این است…

“سهراب سپهری”

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)



نعناء ࢪو هر چی بِچینۍ جاش سبز
میشہ، کم ك نمیشہ هیچ، زیاد هم
میشھ🌱.
بخشِش مثـل‌ نـ ؏ـنـا چیـدن هست؛
نتࢪس‌ خدا جاش رو برات ده برابر
پُر میکنھ :)💚

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💙⃟🦋

aliaga
aliaga
قاصدک !
شعر مرا از بر کن..
برو آن گوشه باغ..
سمت آن نرگس مست…
و بخوان در گوشش…
و بگو باور کن…
یک نفر یاد تو را…
دمی از دل نبرد…

“سهراب‌سپهری”

aliaga
aliaga
گاه گاهی که دلم میگیرد
به خودم می گویم:

در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟

حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست .

و خداوند عشق است...:قلب



صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو