یافتن پست: #بگویم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفتم که بیاید غم دل با تو بگویم............
با آمدند غم که نرفت بلکه دو تا شد


EDRIS
EDRIS
چه سرنوشت شومی منتظرمه

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نمی خواهم بگویم عجز ولابه که عرش کبریایی هم بلرزد
ولی بنگر میان این همه زوج های عاشق منم مثل خدا فردم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دل ما

گفتی : غزل بگو ! چه بگویم ؟ مجال کو ؟
شیرین من ، براز غزل شور و حال کو ؟


▪️
▪️
دلم میخواست
چیزی بهش بگویم
که بداند چقدر دوستش دارم.
گفتم تو مسیح منی...🖤



حضرت@دوست
حضرت@دوست
بزم تو مرا می طلبد

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی


سارا
سارا
برگرد جانِ دلم برگرد!
من دلِ شهریار را ندارم که بگویم
(حالاچرا؟)
تو هروقت که بیایی خوب است!
اصلا هروقت که بیایی چیزی نخواهم گفت،
جز اینکه،خوش‌آمدی جانم !
چای بیاورم یا قهوه ؟!

حیران
حیران
از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس ‌از تو
حتی ننشسته‌ست غباری به مزارم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
صد شمع

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی

تا با تو بگویم غم شب های جدایی


حضرت@دوست
حضرت@دوست

نیست یاری تا بگویم راز خویش
ناله پنهان کرده ام در ساز خویش
چنگ اندوهم ، خدا را ، زخمه ای
زخمه ای ، تا برکشم آواز خویش


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
آدم گاهی فکر نمی‌کند و بعدها به‌خاطر آن فکر نکردن، به نشخوار فکری می‌افتد



زاهِر..
زاهِر..
یه بیت شعر؟

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
تا خرخره از حرف پرم،با که بگویم؟
این شهر،پر از کور و کر و لال و نفهم است..

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو