یافتن پست: #آغوش

aliaga
aliaga
بعضیام دارن مزدوج میشن ومخفی میکنن ک



شیرینی ندن ولی گلد کردن بمن شیرینی نده




اسناد موجود رو فاش مینمایم:فکر:فکر:بوق

aliaga
aliaga
عضی ها خیال می کنند

دوست داشتن

ساده است

خیال می کنند

باید همه چیز خوب باشد

تا بتوانند کسی را عاشقانه دوست داشته باشند

اما…

من می گویم

دوست داشتن درست از زمانی شروع می شود

که بی حوصله می شود

که بهانه می گیرد

که یادش می رود بگوید

دلتنگ است

یادش می رود

با شیطنت بگوید

دوستت دارم

دوست داشتن از زمانی شروع می شود

که خنده هایتان بغض شود

بغض هایتان آغوش بخواهد

و ببینید آغوشش کمرنگ است

اگر در روزهای ابری و طوفانی

دوستش داشتی

شــــــــــاهکار کرده

aliaga
aliaga
فریدون مشیری چه قشنگ داره حال امروز ما رو توصیف می‌کنه :

«رُک بگویم از همه رنجیده‌ام
از غریب و آشنا ترسیده‌ام
بی خیال سردی آغوش ها
من به آغوشِ خودم چسبیده‌ام»
منم جناب مشیری منم همین‌طور :)

سجـــاد
سجـــاد
پیامی برای امروز :
غمگین مباش از این که کسی تو را نمی فهمد!🌸🍃
که خدا همیشه بر احوال تو داناست.
که داناترین است
و در درست ترین لحظه تو را در آغوش می کشد💛🌱

مآه
مآه
پناهنده ایم از هجوم غم ها ، به آغوش تو .❤💫


سارا
سارا
گابریل گارسیا مارکز نویسنده ی معروف آمریکایی خیلی زیبا در یکی از کتاب هاش مینویسه:
"باور نميكنم خدا به كسی بگويد: نه!
خدا فقط سه پاسخ دارد:
۱-چشم.
٢- یه کم صبر کن!
٣- پيشنهاد بهتری برايت دارم.

‏همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو،شاید خداست که در آغوشش می فشاردت! برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن.. صبر اوج احترام به حکمت خداست!"

مآه
مآه
آغوشت مرهمِ درد بود و خودت ، خودِ درد .

حضرت@دوست
حضرت@دوست
قبل از آنکه دل برنجانی کلامت را بسنج

تیر رفته بر‌نمی‌گردد به آغوش کمان


مآه
مآه
تو را
دوست دارم
هرگز
رهایت نمی‌کنم
در آغوش می گیرمت!
و
در چهار فصل میچرخانمت

رها
رها
من عاشق روي توام، كاين گونه بر دف ميزنم
ميســـــوزم و بهر تسلاي جگــــــر دف ميزنم

در بند گيســـــــوي توام، زنجير مــــوي توام
چون بر نميآيد زمن، كــاري ديگر دف ميزنم

امشب منم مهمـان تو، دست من و دامان تو
يا قفل در وا ميكني، يا تا ســـحر دف ميزنم

من موج ازخود رانده ام، كز بحر بيرون مانده ام
تا ســـــاحل آغوش تو، بي پا و سر دف مي زنم..



اینجوری تهدید کردن آرزوست {-57-}یا قفل در وا میکنی یا تا سحر دف میزنم {-57-}

بهار نارنج
بهار نارنج

لاو یو=))

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
ای ڪوڪترین ساز به نُت های جهانم
من بی تو بد اهنگم و دمساز ندارم

بی باده و می حافظ و معشوقه نباشد
با تو خبـر از مستی شیراز ندارم

هر صبح ڪه چشمان تو را خواب ببینم
میـمیـرم و میلـی به سـراغـاز ندارم

در آبی زیبـای وسیــع نـگه تــــو
از شوق تـماشـا پــر پــرواز ندارم

آغوش تو را دیدم و دیوانه شد این دل
مــن طــاقت افشـاگــری راز ندارم

aliaga
aliaga
و‌َ
قسم‌
ب‌ آغوش‌
ک‌سرکوب تمام هیاهوی جهانست+

aliaga
aliaga


aliaga
aliaga
هرچه در تصویر خود بهتر نگاه انداختم
بیشتر آیینه را در اشتباه انداختم

زندگی تصویر بود، ای عمر، برگردان به من
سنگ‌ هایی را که در مرداب و ماه انداختم

عشق با من نا برادر بود، چون عاقل شدم
یوسف خود را به دست خود به چاه انداختم

تا دل پرهیزگارم را ببینم توبه ‌کار
با شعف خود را در آغوش گناه انداختم

سر برون آوردم از مرداب، رو بر آفتاب
چون حباب از شوق آزادی کلاه انداختم



صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو