خدا ازهرچه بگذرد ، از حق الناس نمی گذرد ...!
حواسمان باشد ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایی انداخت ،
با " زبان " میشود آشتی داد ...
با " زبان " میشود آتش زد ،
با " زبان " میشود آتش را خاموش کرد ...
حواسمان به
#دل و
#زبانمان باشد : " آلوده اش نکنیم ..."
#غیبت_نکنیم🌷
س۲۶: آیا ممکن است انسان گناهی انجام بدهد و توبه کند ولی تا آخر عمر اثرات معنوی مثل عدم استجابت دعا باقی بماند؟
ج: نه، اگر راست بگوید و توبه کرده است، زمینه استجابت دعا را فراهم کرده است.
س۲۷: اینکه گاهی اوقات با نظر ظاهری ما دعا مستجاب نمیشود آیا فقط علتش این است که به مصلحت نیست، یا نه علتهای دیگر هم دارد؟
ج: بله، گاهی چیزهای دیگر هم دارد، اگر خدا بخواهد همه را مستجاب کند که نمیشود، بعضیها با هم نقیض دعا میکنند.
کوزهگر میگوید خدایا باران نیاید، آفتاب باشد اینها خشک شوند، کشاورز میگوید باران بیاید، اینکه نمیشود، آنهایی که با هم تعارض دارند جداست، آنها را خدا گوش به حرف هیچکدام نمیدهد، آنچه که لازم و برای مردم مفید است آنرا انجام میدهد، آن دعاهایی که مربوط به امت نیست و تک تکی است، آنها را هم بسته به حال اشخاص، اگر کمک کند به هدایتش کند، بعضیها را به او بدهی با خدا میانهاش خوب میشود و نماز میخواند و روزه میگیرد میدهد، بعضیها برعکس است، اینها را حساب میکند.
س۲۸: آیا تأثیر دعا همانند تأثیر و نقش تلقین به نفس است؟
ج: نه خیر، تلقین به نفس طرفش نفس من است، آن هم کارش خراب است امّا دعا طرفش خدای همه کاره است.
س۲۹: دعا آثار تربیتی هم دارد؟
ج: بله دعا آثار تربیتی هم دارد، آدم را در برابر خدا کوچک میکند، بنده میکند، مقدمات رشد ایمان را فراهم میکند.
س۳۰: در روایتی نقل شده که وقتی نمرود حضرت ابراهیم علیه السلام را به درون آتش میانداخت حضرت جبرئیل علیه السلام به ایشان گفت درخواستی از خدا داری بگو، ایشان فرمود: ندارم،« فَقَالَ حَسْبِی مِنْ سُؤَالِی عِلْمُهُ بِحَالِی» این یعنی چه؟ چرا حضرت ابراهیم علیه السلام دعا نکردند؟
س: چون ابراهیم خلیل علیه السلام از اول تا آخر آن کار را به دستور خدا انجام داد، تمام کارهایی که ابراهیم انجام داد نقشهای بود که خدا یادش داد، خدا گفت برو آنها را بشکن، آن تبر را بگذار آنجا، آمدند این را بگو، همه را خدا یادش داد. او هم همانی را که خدا گفته بود انجام داد، بنابراین خدا بهتر میداند عاقبت او چه میشود، به خطر میافتد یا نمیافتد، من نمیدانم امّا او میداند، بنابراین جز تسلیم راه دیگر نداشت، چه بگوید؟ آیا برخلاف دستور خدا حرف بزند! باید تسلیم بود، خدا گفته است من هم همان را انجام دادم، حالا نتیجهاش هر چه میشود، این معنایش این است، نه اینکه همه جا اینجور است، اینجا این مورد به خصوص طبق دستور خداست، خدا در آیات قرآن فرمود: «تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ»[۴]، این استدلال را ما به ابراهیم یاد دادیم، خودش بلد نبود، چون خدا یادش داده میداند تا آخر به کجا میرسد، حتی اگر به سوختن هم میرسید چارهای نبود، باید فدا بشود دیگر، دستورات خدا به انبیا گاهی اینجوری است، باید کشته بشوند چارهای نیست دیگر. جنگ در آن چیست؟ کشتن و کشته شدن است دیگر، حالا چون کشته شدن است باید فرار کنیم؟ نمیشود که، بنابراین ابراهیم از این جهت گفت که خود خدا گفته است این کارها را بکن من هم کردم، حالا درخواست کنم و کمک علیه خدا بگیریم! نمیشود که.
س۳۱: حضرت ابراهیم علیه السلام میتوانستند در اینجا اظهار فقر بکنند؟
ج: ایشان اظهار فقر را کرد دیگر که خدا پیغمبرش کرد، آن کارها را قبلاً کرد، حالا که پیغمبر شد چیزهای دیگر یادش داد، گفت برای هدایت این مردم باید بروی این کارها را بکنی، این کارها هم مشکلات دارد دیگر، تو با دین مردم یک جامعهای بخواهی مخالفت کنی و همه چیز را بشکنی چه کارت میکنند؟ تو را میکشند دیگر، وقتی خدا این دستور را داده است لابدّ خودش فکر کرده که چه کار باید کرد دیگر، حالا اگر بنا شد من کشته شوم چارهای نیست کشته میشوم (چنانکه پیامبران دیگر شدند)، علیه خدا کمک از چه کسی بگیرم؟ لذا ایشان تسلیم محض بود، گفت خدا میبیند، اگر لازم باشد کمک میکند و نباشد نه مرا میبرد دیگر.
س۳۲: از این روایت میتوان نتیجهگیری کرد که امام علیه السلام میخواستند این آموزش را به ما بدهند که اگر شما هم در جایی کاملاً طبق تقوا به وظیفه عمل کردید دعا هم نکردید خدا خودش میداند که چه کار کند؟
ج: نه دعا نکنیم نمیشود، باید دعا کنیم، این نفس أماره زود استفاده میکند و میگوید بله من از دعا بینیاز هستم دیگر، پول که دارم، پست که دارم، تلفن که دارم، مردم هم که با من هستند، سر از شرّ در میآورد، این باید در ما همیشه باشد، ما معصوم که نیستیم، با مراعات این کارها (دعا) حفظ میشویم، دعا را همیشه باید بکنیم، «مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ»[۵] معنایش همین است، دعا نکنی یعنی تو هم مثل من پر و پیمان شدهای، آن وقت خدا چند تا میشود.
س۳۳: پس اینجور نسخهها اختصاصی انبیاء الهی است که معصوم هستند؟
ج: بله مخصوص آنهاست، خدا با ما این کارها را نمیکند، میبیند ایمانمان ضعیف است، او ایمانش قوی است، بدون هیچ شکی تا نقطه مرگ هم جلو میرود، ایمانش زیاد است. مال ما ایمانمان کم است، احساس خطر کنیم فرار میکنیم.
منبع: سایت مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خوشوقت
ادامه دارد…