جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
...
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
پنج شنبه که می شود
ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد
و عده ای از عزیزانمان
آن طرف
چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند
با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم #التماس_دعای_فرج 🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
در زیارت جامعه كبیره، امام هادى علیه السلام مىفرماید: «مَن اِعتصَمَ بكم فقد اِعتَصَم باللّه» پناه بردن و توسّل به اولیاى الهى، در حقیقت خود را در پناه و حمایت خدا قرار دادن است.
هر كمالى مثل ایمان، علم وتقوا داراى مراحلى است. مرحلهى ابتدایى ومراحل بالاتر، تا مرحله كمال مطلق. در قرآن مىخوانیم: «ربّ زدنى علماً»خدایا! دانش مرا زیاد كن. و یا در دعاى مكارمالاخلاق مىخوانیم: «بلّغ بایمانى اكمل الایمان» خداوندا! ایمان مرا به كمال برسان. در این آیه نیز مىخوانیم: «اتّقوااللّه حقّ تُقاته» عالىترین درجه تقوا را پیشه كنید.
حضرت علىّعلیه السلام مىفرماید: قرآن، حبل اللّه است.125 واز امام صادقعلیه السلام نقل شده است كه فرمود: «نحن حبل اللّه» ما اهلبیت، حبل اللّه هستیم.126 و در روایت دیگرى آمده است: علىّبن ابىطالبعلیهما السلام حبل اللّه است.
تألیف دلها تنها به دست خداست. «فالّفَ بینَ قلوبكم» قرآن خطاب به پیامبر مىفرماید: «لو اَنفقتَ ما فِى الارضِ جَمیعاً ما اَلّفتَ بینَ قلوبِهم» اگر همهى سرمایههاى زمین را خرج كنى نمىتوانى بدون خواست او بین دلها ایجاد الفت نمایى
تفرقه، در ردیف عذابهاى آسمانى وزمینى ویك مجازات الهى است. همچنین در اسلام دروغ گفتن براى ایجاد وحدت، جایز و راست گفتنِ تفرقهانگیز، حرام است.
قرارگرفتن آیه مربوط به امر به معروف ونهى از منكر در میان دو آیهاى كه دستور اتّحاد و یكپارچگى مىدهد، شاید از آن رو باشد كه در نظام اجتماعىِ متفرّق و از هم پاشیده، یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینكه چنین دعوتهایى مؤثّر و كارساز نیست.
امر به معروف ونهى از منكر، به دو صورت انجام مىشود:
به عنوان وظیفهاى عمومى و همگانى كه هركس به مقدار توانایى خود باید به آن اقدام نماید.
وظیفهاى كه یك گروه سازمان یافته و منسجم آن را به عهده دارد و با قدرت، آن را پىمىگیرد. چنانكه اگر رانندهاى در خیابان خلاف كند، هم سایر رانندگان با چراغ و بوق به او اعتراض مىكنند و هم پلیس راهنمایى براى برخورد قاطع با متخلّف وارد صحنه مىشود.
درباره امربهمعروف ونهى از منكر، روایات بسیارى آمده كه از نقل آنها صرفنظر و به این مقدار بسنده مىكنیم كه على علیه السلام فرمود: اگر امر به معروف و نهى از منكر ترك شود، كارهاى نیك و خیر تعطیل و اشرار و بَدان مسلّط مىشوند.
در جامعه اسلامى، باید گروهى بازرس و ناظر كه مورد تأیید نظام هستند، بر رفتارهاى اجتماعى مردم نظارت داشته باشند. «ولتكن منكم امّة»
اصلاح جامعه و جلوگیرى از فساد، بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امكان ندارد. «منكم امّة»
دعوتكنندهى به خیر ومعروف باید اسلامشناس، مردمشناس وشیوهشناس باشد. لذا بعضى از امّت این وظیفه را به عهده دارند، نه همه آنها. «منكمامّة»
دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منكر، باید به صورت دائمى باشد، نه موسمى و موقّتى. «یدعون، یأمرون، ینهون»
امر به معروف، بر نهى از منكر مقدّم است. اگر راه معروفها باز شود، زمینه براى منكر كم مىگردد. «یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر»
كسانى كه براى رشد و اصلاح جامعه دل مىسوزانند، رستگاران واقعى هستند وگوشهگیرانِ بىتفاوت را از این رستگارى سهمى نیست. «اولئك همالمفلحون»
فلاح و رستگارى، تنها در نجات و رهایى خود خلاصه نمىشود، بلكه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. «یأمرون، ینهون، اولئك هم المفلحون»
قیامت) روزى (است) كه صورتهایى سفید و نورانى، و صورتهایى سیاه مىشوند. پس كسانى كه روسیاه شدند، (از آنان سؤال مىشود:) آیا بعد از ایمانتان كفرورزیدید؟ پس به خاطر كفرتان عذاب الهى را بچشید. و امّا آنان كه روسفید شدند، غرق در رحمت خدا شده و در آن جاودانهاند.
نکتهها
روسفیدى و روسیاهى در قیامت، در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. كسانى كه در دنیا ولایت خدا را پذیرفتهاند، خداوند آنها را از ظلمات به نور مىبرد ودر آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند، ولى آنان كه به ولایت طاغوت گردن نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه وشرك وجهل سوق مىدهند و در قیامت در سیاهى وتاریكى محشور مىشوند.
در قرآن شانزده مرتبه كفرِ بعد از ایمان، دوبار كفرِ بعد از اسلام، سهبار گوساله پرستى بعد از خداپرستى، وبیست وهفت مرتبه انكار بعد از علم وبیّنه، مطرح شده كه همهى این موارد نشاندهنده خطر ارتداد براى همه ما، وهشدارى جدّى است.
اینها آیات خداوند است كه ما آن را به حقّ بر تو مىخوانیم و خداوند هیچ ستمى را بر جهانیان نمىخواهد. و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست و بازگشت همه امور تنها به سوى خداست.
نکتهها
نزول آیات الهى بر پیامبر، بدون كم وكاست وبراساس حقّ و حقیقت است. همچنین عملها و عكسالعملها، پاداشها وكیفرهاى امّتها، مطابق یكسرى اصول و سنّتهاى پایدار است. خداوند، نه بر بندگان تكلیفِ فوق طاقت مىكند و نه در كیفر و پاداش، شرایط و استعدادها و توان افراد را یكسان مىبیند، كه اینها موجب ظلم مىگردد.
ظلم را كسى روا مىدارد كه یا كمبود داشته باشد و یا نتواند از راه حقّ به مقصود خود نایل شود و یا از بدى و زشتى ستم غافل باشد، و بر خداوند سبحان هیچیك از این موارد صادق نیست. خداوندى كه همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز نیز به سوى اوست، چه نیازى به ظلم كردن دارد؟!
پیامها
نزول وحى بر پیامبر، حقّ است، نه ساختهى ذهن و خیال او. «آیات اللّه نتلوها علیك بالحق»
روسفیدى و روسیاهى در قیامت، بازتاب عقاید و افكار و اعمال خود انسانهاست، نه ظلم خداوند. «و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین»
ممنون
عاقبت بخیری ،ان شای الله
در زیارت جامعه كبیره، امام هادى علیه السلام مىفرماید: «مَن اِعتصَمَ بكم فقد اِعتَصَم باللّه» پناه بردن و توسّل به اولیاى الهى، در حقیقت خود را در پناه و حمایت خدا قرار دادن است.
هر كمالى مثل ایمان، علم وتقوا داراى مراحلى است. مرحلهى ابتدایى ومراحل بالاتر، تا مرحله كمال مطلق. در قرآن مىخوانیم: «ربّ زدنى علماً»خدایا! دانش مرا زیاد كن. و یا در دعاى مكارمالاخلاق مىخوانیم: «بلّغ بایمانى اكمل الایمان» خداوندا! ایمان مرا به كمال برسان. در این آیه نیز مىخوانیم: «اتّقوااللّه حقّ تُقاته» عالىترین درجه تقوا را پیشه كنید.
حضرت علىّعلیه السلام مىفرماید: قرآن، حبل اللّه است.125 واز امام صادقعلیه السلام نقل شده است كه فرمود: «نحن حبل اللّه» ما اهلبیت، حبل اللّه هستیم.126 و در روایت دیگرى آمده است: علىّبن ابىطالبعلیهما السلام حبل اللّه است.
تألیف دلها تنها به دست خداست. «فالّفَ بینَ قلوبكم» قرآن خطاب به پیامبر مىفرماید: «لو اَنفقتَ ما فِى الارضِ جَمیعاً ما اَلّفتَ بینَ قلوبِهم» اگر همهى سرمایههاى زمین را خرج كنى نمىتوانى بدون خواست او بین دلها ایجاد الفت نمایى
تفرقه، در ردیف عذابهاى آسمانى وزمینى ویك مجازات الهى است. همچنین در اسلام دروغ گفتن براى ایجاد وحدت، جایز و راست گفتنِ تفرقهانگیز، حرام است.
قرارگرفتن آیه مربوط به امر به معروف ونهى از منكر در میان دو آیهاى كه دستور اتّحاد و یكپارچگى مىدهد، شاید از آن رو باشد كه در نظام اجتماعىِ متفرّق و از هم پاشیده، یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینكه چنین دعوتهایى مؤثّر و كارساز نیست.
امر به معروف ونهى از منكر، به دو صورت انجام مىشود:
به عنوان وظیفهاى عمومى و همگانى كه هركس به مقدار توانایى خود باید به آن اقدام نماید.
وظیفهاى كه یك گروه سازمان یافته و منسجم آن را به عهده دارد و با قدرت، آن را پىمىگیرد. چنانكه اگر رانندهاى در خیابان خلاف كند، هم سایر رانندگان با چراغ و بوق به او اعتراض مىكنند و هم پلیس راهنمایى براى برخورد قاطع با متخلّف وارد صحنه مىشود.
درباره امربهمعروف ونهى از منكر، روایات بسیارى آمده كه از نقل آنها صرفنظر و به این مقدار بسنده مىكنیم كه على علیه السلام فرمود: اگر امر به معروف و نهى از منكر ترك شود، كارهاى نیك و خیر تعطیل و اشرار و بَدان مسلّط مىشوند.
در جامعه اسلامى، باید گروهى بازرس و ناظر كه مورد تأیید نظام هستند، بر رفتارهاى اجتماعى مردم نظارت داشته باشند. «ولتكن منكم امّة»
اصلاح جامعه و جلوگیرى از فساد، بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امكان ندارد. «منكم امّة»
دعوتكنندهى به خیر ومعروف باید اسلامشناس، مردمشناس وشیوهشناس باشد. لذا بعضى از امّت این وظیفه را به عهده دارند، نه همه آنها. «منكمامّة»
دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منكر، باید به صورت دائمى باشد، نه موسمى و موقّتى. «یدعون، یأمرون، ینهون»
امر به معروف، بر نهى از منكر مقدّم است. اگر راه معروفها باز شود، زمینه براى منكر كم مىگردد. «یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر»
كسانى كه براى رشد و اصلاح جامعه دل مىسوزانند، رستگاران واقعى هستند وگوشهگیرانِ بىتفاوت را از این رستگارى سهمى نیست. «اولئك همالمفلحون»
فلاح و رستگارى، تنها در نجات و رهایى خود خلاصه نمىشود، بلكه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. «یأمرون، ینهون، اولئك هم المفلحون»
فعل مضارع، نشانهى استمرار است.
قیامت) روزى (است) كه صورتهایى سفید و نورانى، و صورتهایى سیاه مىشوند. پس كسانى كه روسیاه شدند، (از آنان سؤال مىشود:) آیا بعد از ایمانتان كفرورزیدید؟ پس به خاطر كفرتان عذاب الهى را بچشید. و امّا آنان كه روسفید شدند، غرق در رحمت خدا شده و در آن جاودانهاند.
نکتهها
روسفیدى و روسیاهى در قیامت، در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. كسانى كه در دنیا ولایت خدا را پذیرفتهاند، خداوند آنها را از ظلمات به نور مىبرد ودر آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند، ولى آنان كه به ولایت طاغوت گردن نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه وشرك وجهل سوق مىدهند و در قیامت در سیاهى وتاریكى محشور مىشوند.
در قرآن شانزده مرتبه كفرِ بعد از ایمان، دوبار كفرِ بعد از اسلام، سهبار گوساله پرستى بعد از خداپرستى، وبیست وهفت مرتبه انكار بعد از علم وبیّنه، مطرح شده كه همهى این موارد نشاندهنده خطر ارتداد براى همه ما، وهشدارى جدّى است.
اینها آیات خداوند است كه ما آن را به حقّ بر تو مىخوانیم و خداوند هیچ ستمى را بر جهانیان نمىخواهد. و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست و بازگشت همه امور تنها به سوى خداست.
نکتهها
نزول آیات الهى بر پیامبر، بدون كم وكاست وبراساس حقّ و حقیقت است. همچنین عملها و عكسالعملها، پاداشها وكیفرهاى امّتها، مطابق یكسرى اصول و سنّتهاى پایدار است. خداوند، نه بر بندگان تكلیفِ فوق طاقت مىكند و نه در كیفر و پاداش، شرایط و استعدادها و توان افراد را یكسان مىبیند، كه اینها موجب ظلم مىگردد.
ظلم را كسى روا مىدارد كه یا كمبود داشته باشد و یا نتواند از راه حقّ به مقصود خود نایل شود و یا از بدى و زشتى ستم غافل باشد، و بر خداوند سبحان هیچیك از این موارد صادق نیست. خداوندى كه همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز نیز به سوى اوست، چه نیازى به ظلم كردن دارد؟!
پیامها
نزول وحى بر پیامبر، حقّ است، نه ساختهى ذهن و خیال او. «آیات اللّه نتلوها علیك بالحق»
روسفیدى و روسیاهى در قیامت، بازتاب عقاید و افكار و اعمال خود انسانهاست، نه ظلم خداوند. «و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین»