هیچ امرى (از هدایت یا كیفر مردم) در اختیار تو نیست. (تنها خداوند است كه) یا لطف خود را بر آنها برمىگرداند یا عذابشان مىكند، زیرا آنان ستمكارند.
نکتهها
وقتى رهبرى امّت صداقت كامل دارد، اینگونه عمل مىكند كه حتّى آیاتى را كه از او سلب مسئولیّت مىكند، با كمال صداقت و شهامت براى مردم باز مىخواند، كه خداوند فرمود: تو كارهاى نیستى. در تفاسیر شیعه و سنّى مىخوانیم كه در جنگ اُحد هنگامى كه دندان پیامبر شكست و خون جارى شد، حضرت فرمود: چگونه این مردم رستگار خواهند شد؟ آیه نازل شد كه تو مسئول رستگارى مردم نیستى، ممكن است در آینده مورد عفو قرار بگیرند و ممكن است به حال خود رها شده و مجازات شوند.
پیامها
عفو یا عذاب بدست خداوند است. شفاعتِ اولیا هم بدون اذن او صورت نمىگیرد و هرگز پیامبران از پیش خود در برابر خداوند استقلالى ندارند. «لیس لك من الامر شىء»
راه توبه حتّى براى فراریان از جبهه حقّ و یا كفّارى كه بزرگترین صدمه را به مسلمانان زدهاند، بسته نیست. «او یتوب علیهم»
عذاب مردم بخاطر ظلم و ستم خودشان است. «یعذّبهم فانّهم ظالمون»
وآنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. او (طبق حكمت خود) هركس را بخواهد مىبخشد و هركس را بخواهد عذاب مىكند و خداوند بخشندهى مهربان است.
نکتهها
این آیه تأكیدى بر آیه قبل است كه مجازات یا عفو، تنها به دست خداوند است. زیرا آفرینش و حاكمیّت تمام هستى در دست اوست. جالب اینكه در آیه، افرادِ مورد قهر یا لطف معیّن نمىشوند، تا غرور یا یأس براى كسى پیدا نشود و همه در حالت خوف و رجا باشند. ناگفته پیداست كه عفو یا عذاب، براساس حكمت الهى و وابسته به زمینههایى است كه انسان در خود و یا جامعه بوجود مىآورد.
پیامها
حقّ عفو یا كیفر، تنها بدست كسى است كه حاكمیّت آسمانها و زمین براى اوست. «للّه ما فى السموات... یغفر... ویعذّب»
در نظام الهى، اصل برعفو ومغفرت است. «یغفر» بر «یعذّب» مقدّم شده است
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! ربا (و بهرهى پول) را با افزودنهاى مكرّر نخورید، از خدا پروا كنید تا شاید رستگار شوید.
نکتهها
این آیه همراه با هشت آیهى بعد، در میان آیات جنگ اُحد قرار گرفته است. شاید این امر به این جهت باشد كه مسائل اخلاقى و اقتصادى، در یك نظام دفاعى مؤثّر است. جامعهاى كه افرادش اهل اخلاص و ایثار، و سبقت در كارهاى خیر، و اطاعت از رهبر باشند، در جنگ هم موفّق خواهند بود، ولى جامعهى پول پرست و بخیل و نافرمان و مصرّ بر ارتكاب گناه، یقیناً شكست خواهد خورد.
آیات تحریم ربا، در چند مرحله و به صورت تدریجى نازل شده است. گام اوّل، انتقاد از رباخوارى یهود بود: «و اخذهم الرّبا وقد نهوا عنه»146 گام دوّم این آیه است كه منع از رباى چندین برابر مىكند و در گام سوّم، اسلام حتّى یك درهم ربا را تحریم و به منزلهى جنگ با خدا معرّفى كرده است.
پیامها
ایمان، زیر بناى عمل به دستورات است. «یا ایّها الّذین آمنوا لاتاكلوا الرّبا»
قبل از تحریم ربا، نمونههاى زشت وبرجسته آن تحریم شد. «اضعافاً مضاعفة»
رعایت تقوى در مسائل اقتصادى بشدّت لازم است. «لا تأكلوا الربا... اتقوا اللّه»
رستگارى با رباخوارى بدست نمىآید، بلكه با تقوا حاصل مىشود. «لا تأكلوا الربا... واتّقوا اللّه لعلكم تفلحون»
رباخوار، نه در دنیا رستگار است، (به خاطر تشدید اختلافات طبقاتى كه منجر به تفرقه و كینهى محرومان و انفجار آنها مىشود) و نه در آخرت. (به خاطر گرفتارى به قهر خداوند). «لا تأكلوا الربا... لعلّكم تفلحون»
و از آتشى كه براى كافران آماده شده است. بپرهیزید.
پیامها
رباخوارى یك نوع كفر است. «لا تأكلوا الربا... اعدّت للكافرین»
مسلمان رباخوار، همان عذابى را مىبیند كه براى كافر فراهم شده است. «اعدّت للكافرین»
دوزخ، براى كافران فراهم شده و اگر مسلمانانى گرفتار آن شوند، بخاطر تشابه عملى آنان با كفّار است. «اعدّت للكافرین»
دوزخ هم اكنون موجود است. «اعدّت للكافرین» همانگونه كه بهشت براى نیكوكاران آماده است. «و أزلفت الجنّة للمتّقین»
خدا و رسول را اطاعت كنید، شاید مورد رحمت قرار گیرید.
نکتهها
دلیل شكست مسلمانان در جنگ اُحد، نافرمانى از دستور رسول اكرم صلى الله علیه وآله بود. زیرا آن حضرت فرموده بود كه منطقه حفاظتى واقع در میان درّههاى كوه احد را رها نكنند، ولى دسته محافظان بخاطر طمع ورزى و جمع آورى غنائم جنگى بر خلاف دستور، منطقه را رها كردند و دشمن از همان منطقه به مسلمانان ضربه زد.
پیامها
دستورات و فرامینِ حكومتى پیامبر صلى الله علیه وآله، همچون فرمان خدا واجب الاطاعة است. «واطیعوا اللّه و الرسول»
رباخوارى، عصیان وطغیان در برابر خدا و رسول است. «لاتاكلوا الربا... واطیعوا اللّه و الرسول»
كسى كه بخاطر اطاعت از فرمان خدا و رسول، دست از رباخوارى بر دارد و به مردم رحم كند، مورد رحمت قرار خواهد گرفت. «اطیعوا... تُرحمون»
پیروى از خدا و رسول، رمز نجات از دوزخ است. «اتّقوا النار... واطیعوا اللّه و الرسول»
نتیجهى پیروى از خدا و رسول، به خود انسان برمى گردد، نه به خدا و رسول. «لعلّكم تُرحمون»
اطاعت از خدا، بىپاداش نیست، بلكه وسیله و بستر دریافت رحمت اوست. «اطیعوا... لعلكم تُرحمون»
پنج شنبه که می شود
ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد
و عده ای از عزیزانمان
آن طرف
چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند
با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم #التماس_دعای_فرج 🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
در زیارت جامعه كبیره، امام هادى علیه السلام مىفرماید: «مَن اِعتصَمَ بكم فقد اِعتَصَم باللّه» پناه بردن و توسّل به اولیاى الهى، در حقیقت خود را در پناه و حمایت خدا قرار دادن است.
هر كمالى مثل ایمان، علم وتقوا داراى مراحلى است. مرحلهى ابتدایى ومراحل بالاتر، تا مرحله كمال مطلق. در قرآن مىخوانیم: «ربّ زدنى علماً»خدایا! دانش مرا زیاد كن. و یا در دعاى مكارمالاخلاق مىخوانیم: «بلّغ بایمانى اكمل الایمان» خداوندا! ایمان مرا به كمال برسان. در این آیه نیز مىخوانیم: «اتّقوااللّه حقّ تُقاته» عالىترین درجه تقوا را پیشه كنید.
حضرت علىّعلیه السلام مىفرماید: قرآن، حبل اللّه است.125 واز امام صادقعلیه السلام نقل شده است كه فرمود: «نحن حبل اللّه» ما اهلبیت، حبل اللّه هستیم.126 و در روایت دیگرى آمده است: علىّبن ابىطالبعلیهما السلام حبل اللّه است.
تألیف دلها تنها به دست خداست. «فالّفَ بینَ قلوبكم» قرآن خطاب به پیامبر مىفرماید: «لو اَنفقتَ ما فِى الارضِ جَمیعاً ما اَلّفتَ بینَ قلوبِهم» اگر همهى سرمایههاى زمین را خرج كنى نمىتوانى بدون خواست او بین دلها ایجاد الفت نمایى
تفرقه، در ردیف عذابهاى آسمانى وزمینى ویك مجازات الهى است. همچنین در اسلام دروغ گفتن براى ایجاد وحدت، جایز و راست گفتنِ تفرقهانگیز، حرام است.
قرارگرفتن آیه مربوط به امر به معروف ونهى از منكر در میان دو آیهاى كه دستور اتّحاد و یكپارچگى مىدهد، شاید از آن رو باشد كه در نظام اجتماعىِ متفرّق و از هم پاشیده، یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینكه چنین دعوتهایى مؤثّر و كارساز نیست.
امر به معروف ونهى از منكر، به دو صورت انجام مىشود:
به عنوان وظیفهاى عمومى و همگانى كه هركس به مقدار توانایى خود باید به آن اقدام نماید.
وظیفهاى كه یك گروه سازمان یافته و منسجم آن را به عهده دارد و با قدرت، آن را پىمىگیرد. چنانكه اگر رانندهاى در خیابان خلاف كند، هم سایر رانندگان با چراغ و بوق به او اعتراض مىكنند و هم پلیس راهنمایى براى برخورد قاطع با متخلّف وارد صحنه مىشود.
درباره امربهمعروف ونهى از منكر، روایات بسیارى آمده كه از نقل آنها صرفنظر و به این مقدار بسنده مىكنیم كه على علیه السلام فرمود: اگر امر به معروف و نهى از منكر ترك شود، كارهاى نیك و خیر تعطیل و اشرار و بَدان مسلّط مىشوند.
در جامعه اسلامى، باید گروهى بازرس و ناظر كه مورد تأیید نظام هستند، بر رفتارهاى اجتماعى مردم نظارت داشته باشند. «ولتكن منكم امّة»
اصلاح جامعه و جلوگیرى از فساد، بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امكان ندارد. «منكم امّة»
دعوتكنندهى به خیر ومعروف باید اسلامشناس، مردمشناس وشیوهشناس باشد. لذا بعضى از امّت این وظیفه را به عهده دارند، نه همه آنها. «منكمامّة»
دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منكر، باید به صورت دائمى باشد، نه موسمى و موقّتى. «یدعون، یأمرون، ینهون»
امر به معروف، بر نهى از منكر مقدّم است. اگر راه معروفها باز شود، زمینه براى منكر كم مىگردد. «یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر»
كسانى كه براى رشد و اصلاح جامعه دل مىسوزانند، رستگاران واقعى هستند وگوشهگیرانِ بىتفاوت را از این رستگارى سهمى نیست. «اولئك همالمفلحون»
فلاح و رستگارى، تنها در نجات و رهایى خود خلاصه نمىشود، بلكه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. «یأمرون، ینهون، اولئك هم المفلحون»
قیامت) روزى (است) كه صورتهایى سفید و نورانى، و صورتهایى سیاه مىشوند. پس كسانى كه روسیاه شدند، (از آنان سؤال مىشود:) آیا بعد از ایمانتان كفرورزیدید؟ پس به خاطر كفرتان عذاب الهى را بچشید. و امّا آنان كه روسفید شدند، غرق در رحمت خدا شده و در آن جاودانهاند.
نکتهها
روسفیدى و روسیاهى در قیامت، در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. كسانى كه در دنیا ولایت خدا را پذیرفتهاند، خداوند آنها را از ظلمات به نور مىبرد ودر آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند، ولى آنان كه به ولایت طاغوت گردن نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه وشرك وجهل سوق مىدهند و در قیامت در سیاهى وتاریكى محشور مىشوند.
در قرآن شانزده مرتبه كفرِ بعد از ایمان، دوبار كفرِ بعد از اسلام، سهبار گوساله پرستى بعد از خداپرستى، وبیست وهفت مرتبه انكار بعد از علم وبیّنه، مطرح شده كه همهى این موارد نشاندهنده خطر ارتداد براى همه ما، وهشدارى جدّى است.
اینها آیات خداوند است كه ما آن را به حقّ بر تو مىخوانیم و خداوند هیچ ستمى را بر جهانیان نمىخواهد. و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست و بازگشت همه امور تنها به سوى خداست.
نکتهها
نزول آیات الهى بر پیامبر، بدون كم وكاست وبراساس حقّ و حقیقت است. همچنین عملها و عكسالعملها، پاداشها وكیفرهاى امّتها، مطابق یكسرى اصول و سنّتهاى پایدار است. خداوند، نه بر بندگان تكلیفِ فوق طاقت مىكند و نه در كیفر و پاداش، شرایط و استعدادها و توان افراد را یكسان مىبیند، كه اینها موجب ظلم مىگردد.
ظلم را كسى روا مىدارد كه یا كمبود داشته باشد و یا نتواند از راه حقّ به مقصود خود نایل شود و یا از بدى و زشتى ستم غافل باشد، و بر خداوند سبحان هیچیك از این موارد صادق نیست. خداوندى كه همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز نیز به سوى اوست، چه نیازى به ظلم كردن دارد؟!
پیامها
نزول وحى بر پیامبر، حقّ است، نه ساختهى ذهن و خیال او. «آیات اللّه نتلوها علیك بالحق»
روسفیدى و روسیاهى در قیامت، بازتاب عقاید و افكار و اعمال خود انسانهاست، نه ظلم خداوند. «و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین»
دلم لک زده لبخندت را
با اجازه تون امروز من گذاشتم ، به یاد حاج قاسم
@aliaga
ممنونم از لطفتون
شرمندم کردین
دشمن خودتون و اسلام شرمنده باشه
انشاءالله
ووی سرداره م