جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
g.h.o.l.a.m.a.l.i
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
علی این ک می گویم نمی گویم ولی تو گفتنش قشنگ می گویم جریان دارعه بذار برات تعریف کنوم
ی پدری بود با ی پسری پسره فحش می داد خیلی باباش بهش گفته بود فحش نده خلاصه ی روزی دوباره فحش میده باباش بهش میگه صدبار بهت نگفتوم فحش هیچ پدر سگی نده خ
تو نخند آمپول رو از دستش در بیار خب
بذار داستان خنده و آمپول برات بگوم .خ
مو داداش بزرگم اسمش امیر هست خلاصه ی روزی تب و لرز ببخشد اسهال اینا داشت زنگ زد برا مو کوکا بدادوم برس رفتوم بردومش دکتر خلاصه ی آمپول براش نوشته بود مو رفتوم آمپول رو براش گرفتوم اومدم خانم پرستاه هعی می زد رو پشت کوکام می گفت شل کن کوکام بهش می گفت برو بعدا بیا بزت خلاصه مو گفتوم کوکا خو شل کن گفت بی حساب تو شل می کنما همچین ک شل کرد شترق اسهالش زد لباس خانم پرستاره شده بود زرد انگار رو بوم نقاشی رنگ زرد پاشیدی خ
خلاصه مو از خنده کف بیمارستان غش کردوم
کوکام تا دو ماه با مو قهر بود هر کاریش می کردوم بیا بریم خونه سوار ماشین نمی شد ی پلاستکی رو صندالی انداختم تا سوار بشعه
وای خدا دلوم هر جای نگاه کنی ی خاطره داروم برات تعریف کنوم بپوکی
ی باری رفتوم ساندویچی ی یاروی بود ی بچ کوچکی بغلش بود مو با بچ بازی می کردوم همون طوری یهوی یارو چشمش افتاد ب مو ک شکلک از خودوم در میاوردوم داشت نوشابه می خورد از تو دماغش نوشابه زد بیرون نگوم برات ای فحش می داد می گفت خدا خفت نکنه چرا ایطوری شکلک در میاری خ
هادی نیس زود ۶۰. ۷۰ تا بفرس و فرار کن
عخی عخی حوصله غر غر کردنش نداروم خو
هر وخ غر غر کرد محکم بایست و بگو ای گستاخ چطور جرات میکنی ...
نترس پشتتم
اره اولین نفری ک دمپای ها ش رو بیرون میاره تا بهتر بتونه بدود خودتی خب
ن پشتتم اخوی
دیگ روزای آخر خدمته اذیت نکن اضافه خدمت می خوریااااا
اینطور پیش بره تا چن روز دیگه مجازی رو تعطیل میکنم ب حول و قوه الاهی
ایطور باشه جمع هم نکنی هادی پرتمون می کنه بیرون
بهش بگو با ما ب از این باش با خلق جهانی بدو فرار کن بیا اینجا
@hadi بزار این بچه آبادانیه تعداد پستاشو ب ۲۰ تا افزایش بده
تا این بیاد از خودش و شهرش تعریف کنه ک سهمیه اش تموم میشه
عخی بدو الفرار صاحبش اومد حالا میاد غر می زنه
چندبار بهت گفتوم یواش یواش بیا حالا خبر دار شد مو ک کاری نکردوم هادی همه ش تقصیر خودشه از روزی ک رفته مو کاشته حرکاتش غیر قابل پیش بینی هس
دو تا آرام بخش میخوایید هردوتون
سلام علیکوم بر دکتر قلابی خودمون نترس مو جای نمی گویم مدرک دکتریت قلابی هست
علی این ک می گویم نمی گویم ولی تو گفتنش قشنگ می گویم جریان دارعه بذار برات تعریف کنوم
ی پدری بود با ی پسری پسره فحش می داد خیلی باباش بهش گفته بود فحش نده خلاصه ی روزی دوباره فحش میده باباش بهش میگه صدبار بهت نگفتوم فحش هیچ پدر سگی نده خ
حالا جریان ماست می گویم نترس هیچ کجا نمی گویم مدرک دکتریت قلابی هست
قشنگ تو نگفتنش گفتن هست
خدایا شفای عاجل برای این دو عزیز.
الحق ک بچه ناف آبودانی ها
قشنگ با آمپول های تو بزنی ب علی دکتر قلابی دیگ خدا هم نمی خواد کاری کنه خودش الکی الکی شفا پیدا می کنه
ب سید عباس قسم ک مو نمی گویم مدرک دکتریت قلابی هست خیالت تخت
منم نمیگم با
جهنم ضرر
نظرم عوض شد . آرام بخش نه فقط آمپول هوا خلاص
ببین مدرک دکتریت هم رو هوا گرفتی الکی اسم آمپول هوا بد در رفته
بترکین هر دوتون
نهار نخوردم آخه
بذار داستان خنده و آمپول برات بگوم .خ
مو داداش بزرگم اسمش امیر هست خلاصه ی روزی تب و لرز ببخشد اسهال اینا داشت زنگ زد برا مو کوکا بدادوم برس رفتوم بردومش دکتر خلاصه ی آمپول براش نوشته بود مو رفتوم آمپول رو براش گرفتوم اومدم خانم پرستاه هعی می زد رو پشت کوکام می گفت شل کن کوکام بهش می گفت برو بعدا بیا بزت خلاصه مو گفتوم کوکا خو شل کن گفت بی حساب تو شل می کنما همچین ک شل کرد شترق اسهالش زد لباس خانم پرستاره شده بود زرد انگار رو بوم نقاشی رنگ زرد پاشیدی خ
وای خدا
جان من حقیقته؟؟
خلاصه مو از خنده کف بیمارستان غش کردوم
کوکام تا دو ماه با مو قهر بود هر کاریش می کردوم بیا بریم خونه سوار ماشین نمی شد ی پلاستکی رو صندالی انداختم تا سوار بشعه
پس ی همچین چیاییم در خودتون داشتینو نمیگفتی ای کلک
وای خدا دلوم هر جای نگاه کنی ی خاطره داروم برات تعریف کنوم بپوکی
ی باری رفتوم ساندویچی ی یاروی بود ی بچ کوچکی بغلش بود مو با بچ بازی می کردوم همون طوری یهوی یارو چشمش افتاد ب مو ک شکلک از خودوم در میاوردوم داشت نوشابه می خورد از تو دماغش نوشابه زد بیرون نگوم برات ای فحش می داد می گفت خدا خفت نکنه چرا ایطوری شکلک در میاری خ
ها از قصد تعریف کردوم دکتر قلابی آمپول گذاشت و فرار کرد ایطوری فن بزن خب نزدیک بود آمپول هوا رو بزنه خب خ
هستم
آمپول هات کجاست
شل نکرده میزنمتون
هاااا دیدوم چطوری شل کردی استفراغ می کردی خ
عه عه باز یادم انداخت
تا تو باشی دکتر قلابی دیگ آمپول هوا نزنی
علی آقا رفت خونشون. هر دوتا آمپول رو تنها نوش جان میکنید
بله با کمال میل شل می کنیم خ
وای دلوم پوکید
مرز
عه دیگ اون شکلک سبز نمی بینم
بعتر