باید خیال کنم . . .
هستی و دوستم داری !
باید خیال کنم امشب زودتر
از همیشه خوابیدهای که شب بخیر نگفتی !
باید خیال کنم چقدر حرف داریم که فردا بزنیم
باید خیال کنم و خیال کنم و خیال کنم . . .
بعضی رفتنها را نمیشود باور کرد . . . !
۴ موافق
1402/04/05 - 00:52 در
یه تیکه از من
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی
دیشب خدانگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته تو
گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت
حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه، لحظه میخوانم از دو چشمت
تن خسته ای ز تکرار
در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده ی قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پای تو بمیرم