پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود
مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبتِ شبها که با نوشین لبان
بحثِ سِرِّ عشق و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود
پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند
مَنظَرِ چشمِ مرا ابرویِ جانان طاق بود
از دَمِ صبحِ ازل تا آخرِ شامِ ابد
دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حُسنِ مَه رویانِ مجلس گر چه دل میبُرد و دین
بحثِ ما در لطفِ طبع و خوبیِ اخلاق بود
بر درِ شاهم گدایی نکتهای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بِنْشَستَم خدا رزّاق بود
❤️رشتهٔ تسبیح اگر بُگْسَست معذورم بدار
دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود❤️
در شبِ قدر ار صَبوحی کردهام، عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنارِ طاق بود
شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندر باغِ خُلد
دفترِ نسرین و گُل را زینتِ اوراق بود..
❤️
۱۵ موافق
1402/02/12 - 11:36
یادش بخیر این شعرو
من قبلا دیوان حافظو حفظ میکردم
اره
خوش ب سعادتت
قربونت
من از سال 91ک رفته بودم خابگاه از سره بی حوصلگی یه کتاب حافظ گرفتم و هر روز میخوندم.. اینقد میخوندم ک باهاش انس گرفته بودم..
من پونزده شونزده سالگیم حفظ میکردم. حافظ گشنگه واقن
بیشترتر هی دلمو میبری ک
عاشق بودی
ن بابا عشق عاشقی با گروه خونیم سازگاری نداره اون اولا هی تن تن عاشق میشدم بعد حوصلم نمیکشید شکس عشقی میخوردم پن شش ساعت ناراحن میشدم بعد یادم میرف طولانی ترین شکس عشقیم دو روز ناراحتیش طول کشید
اسم دوز دختراشو اورده قشنگ بود در کنار الی و رها خواندمش مضاعف شد
ولی یجا خوندم هر آدمی حداقل 5بار عاشق میشه.. تو درجه های مختلف
در مورد واج اراییش که کجاشه لطفا توضیحی ارائه بدید:سپاسدسته
واج آرایی حرف "س" توی بیتی ک با قلب مشخص کرذم
اااااااااا چه قشنگ دامن ساتن میگفت بهتر بود
دستم اندر دامن ساقی سیمن ساق (ساقی ای ک پاهای ب رنگ نقره داشت)..
دامنش کوتاه بود ب رنگ و جنس توجه نشد
داره توجیه میکنه ک اگه از دایره ی دین و معنویات خارج شدم عذرخواهم.. زیبایی ها و تعلقات منو محو خودش کرد..
ایول به توجه خودت دیشب تو اینستا یه کلیپ دیدم اردشیر رستمی خوابشو تعریف می کرد که از دایره مون نباید بیرون بیایم.دیدی یا بفرستم؟
ندیدم، برفست
عصر برات میفرستم
چش
پیدا نکردم تا دوباره اینستا شانسی نشونم بده
ممنان