نوروز و بهار از پیذهم می گذشت
شادی عید و دور همی ها می گذشت
این تمامش جوی ابی ست که با امید
برای دریا شدن از ده ما زود می گذشت
غافل از این که سر راه سدی بسته اند
با غرور از پی هم هی تند می گذشت
ان طرف تر پمپ ابی بسته اند
سراشیبی را با غرور گاه خروشان می گذشت
پشت سد ماند و گرفتار شد
زد به دیوار و آرام شد روز ها می گذشت
آفتاب هم ازاو کم کرد و فرسوده شد
بی غرور گشت و آرام شد زمان می گذشت
این تکا پوی زندگی بحر چه بود
غافل که طول مسیر عمر بود که می گذشت
امیرعلی
۴ موافق
1402/01/20 - 11:48