دلتنگی بی خبر میاد،
وسط یه مهمونی وقتی داری میخندی و خوش میگذرونی
به شکل یه آدم میاد، یه نگاه که خیلی شبیه...
وا میری..
سرتو میندازی پایین که نبینی، که یادت نیاد، که یادت بره، که یادت نمیره...
آخه بینوا مگه میشه یادت بره؟!
مهمونی تموم شده.
یه اتوبان خلوته و تو و یکی که از ضبط صوت ماشین میخونه:
" عشق اگر عشق است آسان ندارد!! "
#y
همه رفتن هایشان را میگذارند برای پاییز
تو اما مانند شمعی در اوج کولاک زمستان خاموش شدی...
و از تو برای این عاشق هیچ نمانده جز تکه سنگی در دیاری که دیگر وطن نیست...