جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
▪️
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
از لحاظ روانشناسی وقتی کسی رو دوست داری
پیش اون بچه تر میشی
گاهی خنگ تر میشی
چون زبونت توانایی ابراز احساسات قلبت رو نداره
ولی همونقدرم روی تمام حرفاش و رفتاراش
حساس و زودرنج میشی....
شعر میخونم کار همیشگیمه ولی خب اون همه جای شعرا هست
تو رباعی های خیام
مثنوی های مولانا
تو چشمای مجنون
دلگیری های لیلی
غزل های حافظ...
همه جا میبینمش
درس و کار زیاد بهترن مجبور میشی دلتنگ نباشی
یه روز تو مکتب خونه معلم از لیلی سوالی پرسید
مجنون که میبینه لیلی جواب نمیده
در گوشش جوابو میرسونه
اما لیلی بازم جواب رو نمیگه
مجنون کارش رو تکرار میکنه
و لیلی هم چیزی نمیگه
استاد که میبینه لیلی بلد نیست اونو فلک میکنه
تمام مدت لیلی نه آه میکشه نه گریه میکنه
کلاس که تموم میشه مجنون میزنه به بازوی لیلی میگه مگه نمیشنیدی داشتم بهت میگفتم؟
لیلی گریه میکنه و میره...
لیلی داشت صدای مجنون رو گوش میکرد
چوب فلک اشک لیلی رو در نیاورد
ولی تلخی مجنون چرا...
لیلی دلگیر بود که خودش رو کشت
خیلی دلگیر تر از مجنون خیلی مجنون تر از مجنون...
با پوست و استخون و وجودم درک....
از نظر احساسی هم وقتی دلتنگش بشی عصبی میشی پرخاشگر میشی و نه روی رفتارت کنترل داری نه روی حرفات.
هیچ کس نمیفهمه
ولی گاهی هیچ کدوم از اینا فایده نداره...
چون اون نمیخوادت..
کلا کنترل احساسات از دست آدم خارج میشه
کنترل همه چی...
ولی خب یه فایده داشت
خودمو با درس مشغول کردم
درسم بهتر شده
ولی خب قسمت تلخش بی خوابیه شبام شد
مطالعه غیر درسیت رو بالا ببر
شعر میخونم کار همیشگیمه ولی خب اون همه جای شعرا هست
تو رباعی های خیام
مثنوی های مولانا
تو چشمای مجنون
دلگیری های لیلی
غزل های حافظ...
همه جا میبینمش
درس و کار زیاد بهترن مجبور میشی دلتنگ نباشی
تا یادمه لیلی دلگیری نداشتا خخخخ
داشت
تو مکتب خونه رو مگه نخوندید که لیلی گریه کرد از مجنون دلگیر شد
یه روز تو مکتب خونه معلم از لیلی سوالی پرسید
مجنون که میبینه لیلی جواب نمیده
در گوشش جوابو میرسونه
اما لیلی بازم جواب رو نمیگه
مجنون کارش رو تکرار میکنه
و لیلی هم چیزی نمیگه
استاد که میبینه لیلی بلد نیست اونو فلک میکنه
تمام مدت لیلی نه آه میکشه نه گریه میکنه
کلاس که تموم میشه مجنون میزنه به بازوی لیلی میگه مگه نمیشنیدی داشتم بهت میگفتم؟
لیلی گریه میکنه و میره...
لیلی داشت صدای مجنون رو گوش میکرد
چوب فلک اشک لیلی رو در نیاورد
ولی تلخی مجنون چرا...
لیلی دلگیر بود که خودش رو کشت
خیلی دلگیر تر از مجنون خیلی مجنون تر از مجنون...