لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد
می شد بدانم كه اينكه خط سر نوشت من
از دفتـــــر كــــدام شب بستــــه وام شد ؟
اول دلــم فراق تو را سرسری گرفت
و آن زخم كوچک دلم آخر جذام شد
شعر من از قبيله خونست خون من ،
فـــــواره از دلــــم زد و آمد كلام شد
ما خون تازه در تن عشقيم و عشق را
شعر من و شكوه تو ، رمز الدوام شد
بعد از تو باز عاشقـی و باز ... آه نه !
اين داستان به نام تو اينجا تمام شد ...!