"ماهی عاشق دریا شده بود"
دریا گفت : می توانی از تُنگ دل بکنی ...؟!
ماهی گفت : دل می کنم به شرطی که تو هم برای همیشه مال من باشی
دریا قبول کرد و تمام ماهی ها و پرنده هایی که همراهش بودند را به رودها و دریاچه های اطراف فرستاد...
بعد از آن ماهی سرخی ماند و دریایی که بیش از حد بزرگ بود
ماهی کمی شنا کرد .... گشت زد ، ولی کلافه شد
رو به دریا کرد و گفت: خسته شدم!
من نمی توانم تمام تو را پیدا کنم
هر چقدر هم مال من باشی، باز مال من نیستی
دریا به ماهی گفت: عشق، مالکیت نیست!
تو اگر عاشق بودی به قدر همان تنگ، میان سینه ام، عاشقانه شنا می کردی...
۱ موافق
1397/06/25 - 20:01 در
HaMkHoNeH