هوش از سرم برفت که حیران منم من / زندانی ست یارم و زندان منم من / ما روسیاهان جهان پر ادعاییم / آنکس که در عشق بگذرد از جان منم من / با دیدن طبیب کس درمان نمی شود / با یک نگاه او شود درمان منم من / بساط عیش نوشی و شادی فراهم ست / آنی که بی او میشود نالان منم من / در کوی یار ، روسیاه فراوان ولی / ساقی بیا می بریز از جام قدسیان / اول که وارد میشود مستان منم من / یارا ظهور کن و راهی نشان بده / از دوریت گردیده سرگردان منم من ...
1394/02/23 - 05:02