من دربارهى تو به آنها نگفتم
اما تو را ديدهاند كه در چشمانم زندگی میکنی.
من دربارهى تو به آنها نگفتم،
اما تو را در كلمات نوشته شدهام ديدهاند.
عطر عشق، نمىتواند پنهان بماند.
بعضی ها
شبیه عطر بهار نارنج هستند؛
آنقدر عمیقند که عطر بودنشان
می توانی تا آخرین ثانیه عمرت در وجودت ذخیره کنی...
بعضی ها آرامش مطلق اند
لبخندشان...
تلالو برق چشمانشان...
و اصل کار تپش قلبشان...
انگار که یک دنیا آرامش به وجودت تزریق میکنند
و آنقدر عزیزند؛
آنقدر بزرگند؛
که می ترسی نباشند و تو بمانی و یک دنیا حسرت
اصلا خداوند در خلقت بعضی ها سنگ تمام گذاشته
سایه شان کم نشود از روزگارمان...
از آن غروبی
کە چشمان سیاه تو
بە روزنەی شعر سپید من سرایت کرد ؛
قلمم همنشین شب
همپیالەی شراب
همدم افیون شد .
دوریات ،
مرا مست و مخمور و خراباتنشین
و بلبل خوشخوان شعرم را
بوف کور صادق هدایت کرد .
کمی با من بنشین
تا در آن نقشه جغرافیایی عشق
تجدیدنظر کنیم
بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست
تا کجاها مرز غمهای من
کمی با من بنشین
تا بر سر شیوهای از عشق
به توافق برسیم!
هم اونارو دوست
هم تورو دوسِت فقط اون دیگی خیلیش بزرگتره مثلا خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
🌸یکی رفت و،
🌷یکی موند و،
🌸یکی از غصه هاش خوندو
🌷یکی برد و،
🌸یکی باخت و،
🌷یکی با قسمتش ساختو
🌸یکی رنجید،
🌷""یکی بخشید""
🌸یکی از آبروش ترسید
🌷یکی بد شد،
🌸یکی رد شد،
🌷یکی پابند مقصد شد
🌸تو اما باش،
🌷"""خدا اینجاست..."""🌷
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،
فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،
و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
خوشحالم که هستید و هستم...
چشمانت آخرین چیزی است
که از میراث عشق به جا مانده است!
آخرین چیزی است که از نامههای عاشقانه باقی است
و دستانت . .
آخرین ِ دفترهای حریری است
بر رویشان ...