یافتن پست: #شعری

رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
قدیمی شده ولی هنو گشنگه




خانوم میم
خانوم میم
🌱⁦❤️⁩
بیگ محمد: هیچ وقت عاشق بوده ای ستار؟
ستار: عاشق زیاد دیده ام.
بیگ محمد: راه و طریقش چه جور است عشق؟
ستار: من که نرفته ام برادر!
بیگ محمد: آنها که رفته اند چه؟ آنها چه می گویند؟
ستار: آنها که تا به آخر رفته اند، برنگشته اند تا چیزی بگویند.


محمود دولت آبادی

رها
رها
مي گن اسبت رفيق روز جنگه//
مو مي گويم از او بهتر تفنگه//


سوار بي تفنگ قدرت نداره//
سوار وقتی تفنگ داره سواره//


تفنگ دسته نقره م رو فروختم//
براي وی قباي ترمه دوختم//


فرستادم برايش پس فرستاد//
تفنگ دسته نقره م داد و بيداد//



چقد غم داره این شعر... تفنگ دسته نقره م داد و بیداد.... 💔

shahin
shahin
4 ابان روزی که ایهان جون کارهای اداریشو تو عرش الهی استارت زد و براش پرونده ای تشکیل دادن که 9 ماه بعد 4 مرداد (به روایت اصلی تر 3 مرداد) پا به زمین بذاره یه مناسبت فرخنده دیگه هم داره تفلدهه پدرامهههه{-74-}مرسی که دنیا اومدی تا بهم خرده نگیرن و در معرض اتهام بی اساس قرار ندن که چرا اد لیستت همش دختره و بگم مگه توش پدرامو نمی بینید=)){-90-}
سبکی نو و بسیار زیبا در زمینه شعر پارسی ابداع نمودم که به میمنت این روز اسمشو میذارم سبک رها:خجالت توی این سبک مصرع در شروع با اخر مصرع قبلی هم قافیه می باشد{-26-}گوش جان میسپاریم به چند بیت اغازین این غزل زیبا::خجالت
جشن میلاده پدرام
شعرام میسرایه غزل
بغل کنه رها شامی
وامی ندیم به یاس
راس میفرسته حماس
ماس بدیم به بهار
نهار ببره تو مطب
رطب سهیلا خوردن داره
داره دنیا دو فرزند قشنگ
قشنگ مثل الی و نگین
بگین مبارکه تولدتت پدی
ندی پولاتو به بورس
بورس مو زیاد داره نگین
سنگین بود قبل زایمان الی
عالی و بیست همچو استاد:ماچ:))



Abolfazl
Abolfazl
ضربه زدی؟ضد ضربم
.
.
نفهمیدم ولی گریه کردم
.
.
بی خبر از این که به کی تکیه کردم
.
.
سقوط کردم روحمو زنده کردم
.
.
مث یه آدم مریض در به در به دنبال طبیب میگردمو چشمام به جز تورو ندید
.
.
این ینی عاشق شدنه بی دلیل میشنوی؟
.
.
. خلاصه میگم گیج نشی
.
.
.
تو سارقی که دلو از جاش میکنی.
.
.
.
عاصی نشی تورو خواستیم ولی
.
.
دل تو با گریه های من آسیب ندید
.
.
.
بکن یادی از من
.
.
.
که قاطیم بد
.
.
خدا دید بهش احتیاج دارم آسمون شروع به باریدن کرد
.
.
حالم بده از هر نظر
.
.
.
تگری میزنم داره میترکه سرم از درد
.
.
.
تن لشمو میمالونم به خاکی که قلمروئه گرگاس با خودم آوردم کفن
.
.
امان از عشق
.
.
شایدم حق باتوئه نبودش حواسم بت
.
.
من باهات بدکردم خب اینم تقاصمه
.
.
.
قبل مرگم رو لبم زمزمه ی شهادتین
.
.
.
چشماتو از اون ور ندار
.
.
بیخیال منی که همه جوره سوختم برات

.
عزیزم،اگه خواستی اونم زمین بزنی
.
.
.
یه جوری بزنش زمین که بوش درنیاد
.
.
.
شعری از خودم کاش سوز صدامو گوش میکردین

Abolfazl
Abolfazl
از قفسه پر زدم بس که معطلم تو هر نفس . . . . بند کفشمم باز رها تو باد . . . همیشه در خطر شبا تو غار در خلا خواب . . . تو محفظه م باز روبروم پرتگاهه نامردا بالامو چسب زدن باز . . . . قلبمم چاک خورده ازش رود جاری میشه ماهیاش قهرن اما . . . فکر نجاتمن،میگن بپر. میگم اگه بپرم رو صخره ها نفلم . . . میگن اگه صبر کنی دریا میسازی،میگم آره . . . ولی با کوسه ها ضدم. . . . میگن نهنگا اسکورت میکنن. دلفینا طعمه میشن کوسه هارو دلخوش میکنن . . . میگم اونا گناهی ندارن آخه با این کارم ،خدارو دلخور میکنم . ‌ . میگن به هر حال همه طعمه ان . . . این زندگی که ضربه هاشو همه طوره زد . . . مگه ما ماهیا دل نداریم که گروهی میریم تو دل کوسه؟خب منم نمیخوام لقمه بشم . . . با بند کفشام قلبمو بخیه زدم، نخواستم با این قضیه ببینه کسی صدمه . . . جنا میچرخونن دور سرم صدقه داره چشام در میاد از حدقه. . . طفلی مروارید که همیشه تو صدفه ، منم برمیگردم تو قفسه.
.
.
(شعری از خودم)

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دوستی دو صندلی خالیست؛

الصداقة مقعدان فارغان؛

بين قلبين بلا عذر

إنهم يفهمون بعضهم البعض.

في بعض الأحيان تكون معي بسببي

أحيانًا أكون معك بسببك

مهاجر
مهاجر
من گرفتارهمین فصل خزانم
که رهایی نتوانم،
دردمن دردفراقی است که افتاده به جانم
تودرآن گوشه ی دنیا،
من در این سوی جهانم،
من گرفتار همین فصل خزانم؛
که رهایی نتوانم،
من در این گوشه ی دنیا شده ام بند واسیر
مدتی هست ندیدم که تورا یک دلِ سیر
من که خوکرده به آن اشک نهانم
من گرفتارهمین فصل خزانم؛
که جدایی نتوانم،
دردلم نورامیدی است
پس ازاین غم هجران برسدیاربهاری
بزداید زدلم گردوغباری
چشم درراه همان روز وزمانم
ولی افسوس گرفتارهمین فصل خزانم؛
که رهایی نتوانم،
که جدایی نتوانم،
مهاجر همدانی

هلیا
هلیا
💜💛💙💖

مست شوید
تمام ماجرا همین است
مدام باید مست بود
تنها همین
باید مست بود تا سنگینی رقت‌بار زمان
که تورا می‌شکند
و شانه‌هایت را خمیده می‌کند را احساس نکنی
مادام باید مست بود

اما مستی از چه ؟
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آن‌طور که دلتان می‌خواهد مست باشید
و اگر گاهی بر پله‌های یک قصر
روی چمن‌های سبز کنار نهری
یا در تنهایی اندوه‌بار اتاقتان

💛💙💖💜💚

زاهِر..
زاهِر..
دیشب پیش این دو بزرگوار شعر خوندم: )))
آقای مجاهدی و آقای خانمحمدی:دی
خیلی حس خفنی بود

❤
گفت: چشم ها گواه اند اشک هایی که از چشم سرازیرند هرکدام کلمه هایی اند که شعری را بیان می کنند

یاس
یاس
اقا وقتی حالتون خیلی بد باشه از نطر روحی چکار می کنید ؟
یکی سید رو صدا بزنه یه دارو چیزی بنویسه :(

رها
رها
جز عشق نبود هیچ دمساز مرا/

نی اول و نی آخر و آغاز مرا/

جان می‌دهد از درونه آواز مرا/

کی کاهل راه عشق درباز مرا...

..

جان همیشه بدنبال عشق هست، ولی ما کوتاهی میکنیم و گوشمون از های و هوی دنیا پر شده و صدای اونو متوجه نمیشیم...

هلیا
هلیا
💔♥💔♥💔♥💔♥💔♥💔

دوست دارید رو

سنگ قبر تون چی

نوشته شود

🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو