یافتن پست: #شعری

wolf
wolf
نبودنت
نه تنها اوقات مرا
حتی کام شعرهایم را
تلخ می کند …
مگرمی شود
تو نباشی
و شعری عاشقانه شود …!{-109-}{-109-}

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
دلم باران...
دلم دریا...
دلم لبخند ماهی ها...
دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور...
دلم بوی خوش بابونه می خواهد...
دلم یک باغ پر نارنج...
دلم آرامش ِتُرد وُ لطیف ِصبح شالیزار...

دلم صبحی...
سلامی...
بوسه ای...
عشقی...
نسیمی...
عطر لبخندی...
نوای دلکش تار و کمانچه...
از مسیری دورتر حتی...

دلم شعری سراسر دوستت دارم...
دلم دشتی
پر از آویشن و گل پونه می خواهد...
دلم مهتاب می خواهد
که جانم را بپوشاند...
دلم آوازهای
سرخوش مستانه می خواهد...
دلم تغییر می خواهد...
دلم تغییر می خواهد...

"نيما يوشيج"

هادی
هادی

گرچه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر

درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما

هادی
هادی
علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را
که به ما سِوا فکندی، همه سایه ی هما را
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را
به خدا که در دو عالم، اثر از فنا نباشد
چو علی گرفته باشد، سرِ چشمه ی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری، اَر نه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ما سِوا را
برو ای گدای مسکین درِ خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید، به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد؛ پسری ابوالعجائب
که عَلَم کند به عالم، شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد، ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند، که به سَر بَرَد وفا را
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم، شَهِ. مُلک لافتی را
به دو چشم خون فشانم، هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری، به من آر توتیا را
به امید آنکه شاید، برسد به خاک پایت
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان، به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان، ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم، ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر، بنوازد ای نوا را
بقیش دیدگاه اول

حلما
حلما
اسمتون رو جمع کنید ببینید چه شعری ساخته میشه...{-172-}
الف..........ای مهربان یارم
ب............باعشق تو میمانم
پ............پای خسته ای دارم
ت............تا هستی منم هستم
ث............ثابت میکنم هستم
ج.............جان من فدای تو
چ.............چند وقتی بمان بامن
ح.............حال از من نمیپرسی

خ.............خوابم با تو شیرینه
د.............در جانم زدی رخنه
ذ.............ذره ذره آبم کن
ر.............رسوای جهانم کن
ز.............زلف خود پریشان کن
ژ.............ژنده جامه ای پوشم
س...........سر برشانه ام بگذار
ش...........شوق من دو چندان کن
ص...........صبح من تو روشن کن

ض...........ضربان دلم بشنو
ط............طاهرگشته‌ام با تو
ظ............ظهر عاشقی بنگر
ع............عاشق شو تو هم چون من
غ ...........غم غربت دلم بشکست
ف...........فریاد دلم بشنو
ق............قربان دو چشمانت
ک............کردی همچو فرهادم
گ............گم گشته دو دستانم
ل.............لای موج موهایت

م.............مروارید چشمانت
ن.............نور دیده من شو
و.............وصف جمله خوبیهات

ستایش مدیا
ستایش مدیا
* در صورتی که می خواهید سخنوری موفق و جذاب باشید؛ هم سخن خوب بگویید و هم خوب سخن بگویید. برای موفقیت در امر اول، باید از مواد و مطالب خود بهره بگیرید. و برای موفقیت در امر دوم، باید از ابزارها، قالبها و روشهای خوب استفاده کنید، مثلاً «سعدی شیرازی» در شعر «سعدیا گرچه سخنران و مصالح گویی/به عمل کار برآید به سخنران نیست»، هم سخن خوبی گفته است که انسان باید به گفته های خویش عمل نماید، و هم خوب سخن گفته است که سخن خوب خود را در قالب شعری زیبا بیان کرده و از روشی فروتنانه استفاده نموده و مخاطب سخن خود را خودش قرار داده است. [ لینک]




born78
born78
شعری که آقا برای هر بیتش یک آفرین گفتند:

کوه باشی سیل یا باران... چه فرقی می‌کند
سرو باشی باد یا توفان.... چه فرقی می‌کند

مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان
آسمان شام با ایران ... چه فرقی می‌کند

قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم
حصر الزهرا و آبادان ... چه فرقی می‌کند

مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران ... چه فرقی می‌کند

هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران ... چه فرقی می‌کند

شعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولی
لحظه آغاز با پایان ... چه فرقی می کند

آقا بعد از خاتمه گفتند: هم لفظ هم مناسبت و هم معنا نو بود.

سادات
سادات
در نبرد حق و باطل بی طرف نباشید.

A3man
A3man
@Hoda عاشقم؛ اهل همین کوچه ی بن بست کناری ... {-35-}

bahar
bahar
دیدگاه....{-29-}

هادی
هادی
درمورد امام علی متنی انشایی چیزی بنویسید یه صفحه ویژه امام علی (علیه السلام) ایجاد می کنم میذارم توش تا برای همیشه بمونه

born78
born78
شعری برای حضرت امام علی(ع)

born78
born78
شعری که آیت الله بهجت در اواخر عمرشان زمزمه می کردند:( یه کم طولانی ولی واقعا زیباست
با کدام آبرویی روز شمارش باشیم؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...
گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
سال ها در پی کار دل ما افتاده
یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم
ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم

سید ایلیا
سید ایلیا
نه گنجشکم

نه قناری

دارکوبی هستم

در شعری بی درخت!

حالا تو

هی بگو بخوان

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو