یافتن پست: #شعری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اندوه من اين است كه در دفتر شعرم...

يك بيت به زيبايي چَشم تو ندارم...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
با امدند
تمام عطرهای دنیا را فراموش میکنم و تنهای رایحه ی دلنوازت را طنین شعرهایم می کنم.

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن ! آینه اینقدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست ؟!

بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایق ات را بشکن! روح تو دریایی نیست

آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست

آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست

خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست


wolf
wolf
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد
هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد...!¿

تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست
او بر عکس تو به هرچیز مردد باشد...

تو به هر در بزنی تا که به دست آوریش
و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد...

بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر
یکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد...

همه دلداده ترین فرد تو را بشناسند
او به ترین فرد زبانزد باشد...

شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟
دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد...؟

تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت
پیش چشمان تو با او که نباید؛باشد...

چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز
سعی دارد که به این عشق مقید باشد...

بهتر این است که من هم بپذیرم آری
بپذیرم که محال است و باید باشد...




Sare
Sare
@wolfمثل باران های بهار
تند و بی وقفه
دوست داشتنت…
بر تن روزهایم
می بارد …{-41-}

0
0
میان من و لبخند تو
شعری ست که هرگز سروده نخواهد شد
میان من و دستهای تو
حسرتی ست که هرگز از یاد نخواهم برد
میان من و قلب تو جایی ست
که هرگز دیگری نخواهد دید
میان من و خاطرات تو
دفتری ست که هرگز خاک نخواهد خورد
میان من و چشمهای تو اما..
وای از چشمهای تو ...

wolf
wolf
مثل شعری عاشقانه ، خواندنت را دوست دارم...{-41-}

wolf
wolf
.درد دارد
شعری که "تو" را ندارد؛
وای به حالِ دلِ من ...!

wolf
wolf
‏‌برای ما که کسی شعر نخواهد گفت
خوشا به حال توئی ‌که مخاطب شعری...

سکوت شب
سکوت شب
تمام مردان این شهر شاعرند !
باور کن !
حالا یکی شعر می نویسد ،
یکی نشانی تمام گل فروشی ها را می داند ،
یکی از سر کار زنگ می زند ،
و یکی هم
لابلای خرید های روزانه
یک کرم مرطوب کننده دست می خرد !

تمام مردان این شهر شاعرند ،
و می دانند
زیباترین شعری که تاکنون
یک مرد سروده است ،
خنده یک زن است ...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت.........
لیک شعری نسرود .....نه که معشوقه نداشت .......نه که سر گشته نبود ..سالها بود دگرکوچه ی مهتاب خیابان شده بود................!!!!ا.

wolf
wolf
نام تو را روزی تمام غارنشینان
بر سنگها نوشتند
و سنگها از آن روز جنگل شدند
امروز هم از کیمیای نام تو
این واژه های خام
در دستهای خسته ی من شعر می شوند
من در ادای نام تو دم می زنم
شعرم حرام باد اگر روزی تا بوده ام
جز با طنین نام تو شعری سروده ام



wolf
wolf
کامنت اول....

wolf
wolf
بیاین مشاعره کنیم:دی
ممنون اینقد توجه میکنین:خسته:جارو

wolf
wolf
زندگی شبیه شعریست

قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !

LOEY♡
LOEY♡
کامنت پلیز:دی

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو