شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد
هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد...!¿
تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست
او بر عکس تو به هرچیز مردد باشد...
تو به هر در بزنی تا که به دست آوریش
و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد...
بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر
یکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد...
همه دلداده ترین فرد تو را بشناسند
او به
#دلسنگ ترین فرد زبانزد باشد...
شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟
دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد...؟
تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت
پیش چشمان تو با او که نباید؛باشد...
چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز
سعی دارد که به این عشق مقید باشد...
بهتر این است که من هم بپذیرم آری
بپذیرم که محال است و باید باشد...
#فریبا_عباسی
#عاشقانه
ادامه. شعر ؟
در هیچ کجا شرابی نیست.مستی غزل چشمان ترا همراه نداشته باشد
ودر این میان نگاه معشوق پیوسته.به حرکت گیسوان تو ست.
که با دست نوازشگر نسیم سحر پیچ تاب میخورد
و دل عاشق را خون میکند .
از عشق ندیدم بجز درد ..اما چکنم درد همان قهوه تلخ است
شعر هم یه دفتر تلخ. است مثل همان قهوه تلخ. ولی با همه تلخی باز به کام شیرین میاید ..
از نگاهت سوختم اتش بجانم میزند ..