از قفسه پر زدم بس که معطلم تو هر نفس . . . . بند کفشمم باز رها تو باد . . . همیشه در خطر شبا تو غار در خلا خواب . . . تو محفظه م باز روبروم پرتگاهه نامردا بالامو چسب زدن باز . . . . قلبمم چاک خورده ازش رود جاری میشه ماهیاش قهرن اما . . . فکر نجاتمن،میگن بپر. میگم اگه بپرم رو صخره ها نفلم . . . میگن اگه صبر کنی دریا میسازی،میگم آره . . . ولی با کوسه ها ضدم. . . . میگن نهنگا اسکورت میکنن. دلفینا طعمه میشن کوسه هارو دلخوش میکنن . . . میگم اونا گناهی ندارن آخه با این کارم ،خدارو دلخور میکنم . . میگن به هر حال همه طعمه ان . . . این زندگی که ضربه هاشو همه طوره زد . . . مگه ما ماهیا دل نداریم که گروهی میریم تو دل کوسه؟خب منم نمیخوام لقمه بشم . . . با بند کفشام قلبمو بخیه زدم، نخواستم با این قضیه ببینه کسی صدمه . . . جنا میچرخونن دور سرم صدقه داره چشام در میاد از حدقه. . . طفلی مروارید که همیشه تو صدفه ، منم برمیگردم تو قفسه.
.
.
(شعری از خودم)
۱ موافق
1402/07/19 - 01:40
به به ابوالفضل نامه جلد اول صفحه ۱
خخ