یافتن پست: #تکه

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

با صدای سر رفتن شیر به خودم آمدم. پخش شده بود روی گاز. گازی که در خانه ما همیشه تمیز است و باید تمیز بماند!
این بود که رفتم سراغ دستمال حوله‌ای گوشه‌ی آشپزخانه. داشت تمام می‌شد. وقتی چند تا برش از آن برداشتم چند دور دور خودش چرخید و لاغرتر و لاغرتر شد. با خودم گفتم: عجب! این دستمال تا چند وقت پیش تپل بود. وقتی چند تکه از آن را بر می‌داشتی انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. قبراق و سرحال همینجوری مثل روز اولش می‌ماند. حالا اما با چه سرعتی دارد تمام می‌شود. وقتی چند تکه از آن را برمی‌داری چند بار دور خودش می‌چرخد و آب می‌رود!

ناگهان چیزی توی ذهنم از آن بالابالاها افتاد پایین! خیلی صدای بلندی داشت. راستش را بخواهید ترسیدم. دستمال حوله‌ای چقدر شبیه عمر ما آدم‌ها بود! مثل دستمال حوله‌ای، انگار آدم هم هر چه پیر و پیرتر می‌شود سرعت گذر سال‌های عمرش بیشتر و بیشتر می‌شود. بچه که بودیم سال‌ها خیلی طولانی‌تر می‌گذشت. یک سال برایمان یک سال نبود؛ یک ساااااال بود.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
همیشه یک تکه رویای شخصی
تویِ جیب پیراهنت باشه ؛ 😌♥️

:گودنایت

یاس
یاس
به علت رعایت نکردن اصول ایمنی ساخت و ساز و حضور نیرو اتتظامی و شهرداری در محل
حدود ۹ ساختمان فروریخت
لعنت بهتون حرام خورا بعد با تف و کاغذ برج میسازید بعد هر متر رو میلیارد تومن کرایه میدید
هر بار تو تهران پلاسکویی داریم معلوم نیست چند نفر زیر اوار رفتن :گگگ
خدا نکنه روزی زلزله بیاد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
في غيابك
قتلت الحب في نفسي

بقول داود مقامی..
خوش به حالت تکه سنگ..دل عاشق نداری پیش کس جا بذاری

azar
azar
مرا برای خریدن تکه نانی به زندان انداختند
۱۵ سال در آنجا نان مجانی خوردم
این دیگر چه دنیایی است
ویکتور هوگو
بینوایان

azar
azar
تو شبیه آرامشی
شبیه آخرین بازمانده
از دوست داشتنی های دنیا
تو تکه ای از وجود من
هستی دلچسب ترین
اتفاق زندگی من

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اصلا می دونید چیه

لا تعامل نفسك جيدًا ، فالوقت لن يعاملك جيدًا


يضع وقتك في مظروف ويسقطه في صندوق بريد إلى وجهة غير معروفة

حضرت@دوست
حضرت@دوست
میدونید ؟

عندما يشتاق إليك الناس.
يبحث عن عذر. لكي نتحدث
أنا حقاً أفتقدك.
هل تفهم؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من العار أن أحبك في الوقت الخطأ
لم أكن أبدًا شخصًا "في الوقت المحدد".
على سبيل المثال ، الآن

یاد ت این تکه جمله افتادم که یکی اینطور نوشته بود
وقتی کاری از دستم بر نمیاید!
وقتی می خواهمت و نمی خواهی...
وقتی نمی توانم دهان دل زبان نفهمم را ببندم...
اصلا آدم هم انقدر بد موقع؟
انقدر بی خاصیت؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
أنت تعرف ، لقد أصبحت مثل الممثل بالنسبة لي. مثل لعبة القط والفأر
و همیشه بازنده این بازی گربه پیچاره بود


aliaga
aliaga
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!

حسین پناهی

Behnaz
Behnaz
بشنید تسبیح بندازین موجودی بانکم با موجودی سندام بخونه وگرنه همتونو پخ پخ میکنم😁

wolf
wolf
و من
تکه‌هایی از او را دوست داشتم
که هیچکس
قادر به دیدن آن‌ها نبود … !!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عندما يذهب الحب
كما سيتم تدمير جدار الحب
يصبح الناس قساة القلب

به قول شاعر خوشبحالت تکه سنگ..که نداری دل تنگ

wolf
wolf
چون برف
که هرگز هیچکس ندانست
تکه‌های خودکشی یک ابر است.



صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو