azar
مرا برای خریدن تکه نانی به زندان انداختند
۱۵ سال در آنجا نان مجانی خوردم
این دیگر چه دنیایی است
ویکتور هوگو
بینوایان
azar
تو شبیه آرامشی
شبیه آخرین بازمانده
از دوست داشتنی های دنیا
تو تکه ای از وجود من
هستی دلچسب ترین
اتفاق زندگی من
aliaga
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
حسین پناهی
Behnaz
بشنید تسبیح بندازین موجودی بانکم با موجودی سندام بخونه وگرنه همتونو پخ پخ میکنم😁
wolf
و من
تکههایی از او را دوست داشتم
که هیچکس
قادر به دیدن آنها نبود … !!
یادم نمیرود یکی دو سالی در زمان دبستان، تعطیلات سه روزه زمستانی مدارس اجرا شد. وای که این سه روز تعطیلات غیرمترقبه، برایمان به اندازه یک عمر خوش میگذشت. روزها آرامتر میآمدند و آهستهتر میرفتند.
حالا اما روزها که هیچ؛ سالها هم مثل برق و باد میگذرند.