یافتن پست: #تکه

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
این سلامتی است که ثروت واقعی است و نه تکه های طلا و نقره.

یاس
یاس
آقا وقتی اومدم این خونه چند تکه اهنربا کوچیک دیدم رو در و چارجوب در و نرده پله
بهشون دست نزدم
الان می بینم اون بالای بالای در ورودی که من هیچ جوره قدمم نمیرسه باز چند تکه اهنربا چسبوندن
یعنی چی:-s
چکارشون کنم
اهنربا که به جادو جنبل ارتباط نداره ؟:ترس

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را برزمین انداخت وشکست.

پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد‌.

بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.

یک روز عصر پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت: پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!

💠یادمان بماند که: زمین گرد است

shahin
shahin
قد
قد
قد
قدش بالا بلنده:خجالت
ای وول لاه
موهاش مثل کمنده
چش
چش
چش
چشاش سیاه و خوشگل:خجالت
از ما نیست
خدا این آب و این گِل
سفید سفید صد تومن
سرخ و سفید سیصد تومن
حالا که رسید به سبزه
هرچی بگی می ارزه
نمک
نمک
نمکه بخدا بخدا
هیکل سبزه تکه بخدا بخدا
به بهار میگن همه جا سراپا نمکی
خوشگلکی
کلکی بخدا بخدا @i3ahar_sanjab :لاو

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎥‌میدونستید فلج خواب یا همون بختک از لحاظ علمی چرا اتفاق میفته؟

Tasnim
Tasnim

یه ختم یس مجرب آسون براتون آوردم از فرداشب شروع میشه.
بیاید انجام بدید کارهاتون راه بیفته

مهاجر
مهاجر
میخوام برم سه راه افسریه
نزدیک ترین مترو به اونجا کجاست؟

خانوم اِچ
خانوم اِچ
اگه دختر خوبی باشم برام سوخاری میخری؟!🫠🥲

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
تولدت مبارک فلزندم @aliaga
:جشن

Niaz
Niaz
اهل ایرانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم
سر سوزن ذوقی ...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

ابوسعید ابوالخیر را گفتند: فلانی قادر اسـت پرواز کند
گفت: این‌که مهم نیست، مگس هم میپرد.

گفتند: فلانی را چه می گویی؟
روی آب راه می رود!
گفت: اهمیتی ندارد، تکه اي چوب نیز همین کار را می‌کند.

گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟
گفت: این‌که در بین مردم زندگی کنی ولی هیچگاه بـه کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی.
این شاهکار اسـت...

یاس
یاس
تا حالا هل هلکی پا نشدی بری سرکار
یهو کلید از دستت بیفته گم شه
و برا پیدا شدنش کلی نماز و روزه نذر کنی
عشق و عاشقی یادت بره :گگگگ
وسط اتاق بود :پوکر
ولی معتقدم یکی تو این خونه س وسایل بر میداره بعد دلش میسوزه میارتش :رفتن
هرکی هستی خیلی بیشعوری اکی بای :یاس

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

دختر کوچک به مهمان گفت: میخوای عروسکامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد: بله، حتما!
دخترک دوید و همه‌ی عروسکهارو آورد، بعضی از اونا خیلی بانمک بودن ولی دربین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود …
مهمان از دخترک پرسید: کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟ و پیش خودش فکر کرد: حتما اونی که از همه قشنگتره … اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت: اینو بیشتر از همه دوست دارم!
مهمان با کنجکاوی پرسید: این که زیاد خوشگل نیست !؟
دخترک جواب داد: آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه؛ اونوقت دلش میشکنه!

aliaga
aliaga
پدر کودک رو بغل کرد و تو آغوش گرفت

کودک هم می خواست پدر رو بلند کنه

ولی نتونست

با خود گفت:

حتماً چند سال بعد می تونم...
بیست سال بعد پسر تونست پدر را بلند کنه

پدر سبک بود

سبکه سبک
به سبکی
یک پلاک و چند تکه استخوان.....

خانوم میم
خانوم میم
خیلی خسته ام پسر

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو