قبلِ خواب، دقیقا همون موقع که گوشیو می بندم و میذارم کنارم و دستمو می برم زیر بالشت و سرمو تنظیم میکنم روش، اگه بتونم خودمو نجات بدم و بندازم تویِ یه قصه ای، رویایی، لاو استوری ای چیزی، بُردم! ولی کافیه یک دقیقه حواسم پرت شه. ول کنم خودمو که پرت شه تویِ چاهِ خاطره و ناامیدی و پشیمونی و حسرت و نگرانی و ترس. بعد تاریکی انگار دور تا دورِ مغزمو می گیره و تا زمانی که تسلیمم نکنه و فکرمو تا بدترین نقطه ها نرسونه و در نهایت رویِ زانو افتاده بهش نگم تو بُردی، حق باتوئه، رهام نمیکنه
۲ موافق
1399/04/06 - 23:24
باشه آفرین
وحشتناکه این حالت
کلا بعد رمضان دیگه یادم نمیاد شبی خوابیده باشم
بعد میگی چرا جواب نمیدی