سلام
خب حالا تا یه مدت میخوام همش از خاطرات اروی جهادی بگم
من تو این اردو دوستای خیلی خوبی پیدا کردم:)یک هفته دو روزی رو باهم بودیم و تمام سعیمونو کردیم به بچه ها خوش بگذره
آخرین روز که دیروز بود این پیکسل فوق العاده زیبارو یکی از دوستای جدیدمبهم یادگاری داد:)
ازاین پیکسلا چند تا رو کیفش بود.بعد من دیدم گفتم وااااای دل منو بردی بااینا
{-57-ج
بعد همونجا دراورد داد
من نمیگرفتم بعد 10 دقیقه مراسم تعارفاتی داشتیم
بقیه هم نگاهمون میکردن
آخر سر گریه ام گرفت
گفتم بابا من اینجور نگفتم که تو این کارو کنی...گفت بابا میدونم من اینو با دل خودم یادگاری میدم بهت...
هی تو دلم میگفتم وای بد شد که گفتم خوشم اومده ازاینا...فک میکردم ناراحت شده ازم
بعد هیچی دیگه آخر سر خودش اومد نصبش کرد رو روسریم
خیلی برام باارزشه
ی" title="
ی" />
#خاطرات_اردوی_جهادی
ایییییییییییییییییییییول
خوشبحالت کاش مام ازین دوستا داشتیم
بد شد گزیه کردم
همش ازدیروز به این فکر میکنم
گریه کردم گفتم بابا نمیخوام
یه هفته بود باهاش آشنا شدمولی فوق العاده اس
2-3 سال هم از من کوچیکتره...واقعا خوش به سعادتش...خیلی شخصیت خوبی داره.
وااااااااااااا
اهوم خوش بسعادتش منم میخوام
چقدر خوشگله
والا
تازه گریمم بند نمیومد
اگه داداش بزرگ داشتم مطمئنااااااااااااا معرفیش میکردم
خیلی ماهه ماشاالله
اوهوم
ازدیورزتا حالانمیدونم چند بار نگاهش کردم
دیروز*
خوشا به سعادت هردوتون
من که به اون نمیرسم
ممنونی" title="ی" />
ازون بهتر نباشی مطمئن باش بدتر نیستی :)
هستم بدتر
فاطمه
هوم
تو خیلیم خوبی عزیزدلم
اگه مث من باشی چی میگی پس دیگه؟؟
نظر لطفته
وا
والا
اللهم الرزقنی ازین دوستا
میخوام خو