جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
حـســـــــام
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
اره مادربزرگم
یه بارم اینجا یه اتوبوس ب یه مامور راهنمایی خورده بود طرف تیکه پاره شده بود صب زودم بود ک هیچ کس جز من تو خیابون نبود.. استخوناش هر کدوم یه طرف افتاده بود
در حدی ک من از رو یه تیکش پریدمو گفتم کی کله پاچه خریده سر صبی همشو ریخده زمین
من تو خیابان چهارباغ اصفهان داشتم می رفتم یهو دو متریم یه جوونی تلپ افتاد زمین جم شدیم سرش فکر کردیم غش کرده ولی یه خانومه که سر در می آورد از مردمک چشمش فهمید تموم کرده..به همین راحتی
۸ساله م بود یه جنگ طایفه ای توی کوه شده بود بعد زخمی ها رو آورده بودن از جلو خونه مون میبردن :/یکیش فکش کاملا کنده بود :/یکیش هم جلوی در خونه مون جون داد ،چننفرش هم تیر خورده بوده :/
جنگ طایفه ای زیاد اتفاق میفتاد اون زمان :/البته هنوزم توی روستاها هست :/پارسال یهمردی رو توی خونه ش جلوی زنش و دختر و پسرش با کلنگ ریز ریز کردن :/بعدم کل اون طایفه رو دولت تبعید میکنه و احتمالا یکی دو نفر رو هم اعدام
بابام تعریف می کنه جوونیاش دو تا برادر شارلاتان دعواشون می شه یکیشون میزنه شکم اون یکی را پاره می کنه طوری که روده های طرف می ریزه بیرون..بعد هم خود یارو روده هاشو جمع می کنه تو شکمش و می ره بیمارستان
بله روده ها آسیب نبینه میشه ..الان پس چطوری دکترا موقع عمل شکمو می شکافند .. این پوست شکم بیشتر برای ابن که پک امعاء و احشاء را نگه داره..ایشون فقط روده هاش خاکی شده بوده..اونم ظاهرا یا فوت رفع شده
معلممون گفته بود برای این که قورباغه بیهوش بشه یه مثلث را تو سرش در نظر بگیرید و یه سوزن بکنید وسط مثلث
من هم همین کار را کردم دیدم بی هوش نشد. هی سوزنو چرخوندم تا نقطه بیهوشی را پیدا کنم که یه دفعه قورباغه یه غوووور کرد و جان به جان آفرین تسلیم کرد
یه جوجه رنگیِ صورتی داشتم بچه ک بودم ؛این جوجه بزرگشده بود اندازه ی یه مرغ گنده ،بعد یه روز توی باغچه یچی خورد و شروع کرد ب لرزیدن و کف از نوکش میومد جیغ زدم مامانو صدا کردم ،با تیغ اون پوست نازک پایین تر از گردنش رو پاره کرد اون جایی ک دونه توش هست رو خالی کرد دید یه عقرب توشه :/بعدم دوختش تا یکسال بعدش هم زنده بود بعد نمیدونم چش شد ک مرد
نه
ولی برا من اتفاق افتاده
اره مادربزرگم
یه بارم اینجا یه اتوبوس ب یه مامور راهنمایی خورده بود طرف تیکه پاره شده بود صب زودم بود ک هیچ کس جز من تو خیابون نبود.. استخوناش هر کدوم یه طرف افتاده بود
در حدی ک من از رو یه تیکش پریدمو گفتم کی کله پاچه خریده سر صبی همشو ریخده زمین
:/
اینکه با چند دقیقه تاخیر رسیدم محل قتل یه نفر حسابه؟
آره
زمانی که تو ارومیه داشتیم با پژاک مبارزه میکردیم
یکیشونو از فاصله ده متری زدم جلو چشمم افتاد مرد
من تو خیابان چهارباغ اصفهان داشتم می رفتم یهو دو متریم یه جوونی تلپ افتاد زمین جم شدیم سرش فکر کردیم غش کرده ولی یه خانومه که سر در می آورد از مردمک چشمش فهمید تموم کرده..به همین راحتی
تا ارومیشو راست می گه ولی بقیه شو خواب میدیده هرشب
دوماه تو اوج گرمای آب پز تو ارومیه داشتیم با پژاک مبارزه میکردیم
گرمای اب پز داره مگه ارومیه
بلکم میفتادی جنوب
ما تو کوه و بیابون یعنی میسوختیم و آب پز میشدیم
نه...
یه چند دیقه دیر رسیدم 😒
۸ساله م بود یه جنگ طایفه ای توی کوه شده بود بعد زخمی ها رو آورده بودن از جلو خونه مون میبردن :/یکیش فکش کاملا کنده بود :/یکیش هم جلوی در خونه مون جون داد ،چننفرش هم تیر خورده بوده :/
والا ن دیده بودم ن شنیده بودم فک میکردم مال قبایل سرخ پوستا اونم فقد تو فیلماس این چیزا
مگه جنوب قومی قبیله این؟
بابام تعریف می کنه جوونیاش دو تا برادر شارلاتان دعواشون می شه یکیشون میزنه شکم اون یکی را پاره می کنه طوری که روده های طرف می ریزه بیرون..بعد هم خود یارو روده هاشو جمع می کنه تو شکمش و می ره بیمارستان
جونیا بابات کدوم شعر بود
بعدش توو راه بیمارستان با نخ سوزن میدوزتش؟
هردوتا پدربزرگام موقع احتضار پیششون بودم
شاید باوتون نشه ولی من تحقیق کردم دیدم شدنیه.. تازه یه مستند هم خودم از رزمنده ای دیدم که این اتفاق براش افتاده بود
زنده میبمونه؟
اتفاقا یه بار خواستم راستی آزمایی کنم خودم دست به آزمایش زدم
بله روده ها آسیب نبینه میشه ..الان پس چطوری دکترا موقع عمل شکمو می شکافند .. این پوست شکم بیشتر برای ابن که پک امعاء و احشاء را نگه داره..ایشون فقط روده هاش خاکی شده بوده..اونم ظاهرا یا فوت رفع شده
من تو مرحله بیهوشی شکست خوردم
می خواستم یه قورباغه را تشریح کنم
بعد قورباقه تو رو تشریح کرد
معلممون گفته بود برای این که قورباغه بیهوش بشه یه مثلث را تو سرش در نظر بگیرید و یه سوزن بکنید وسط مثلث
من هم همین کار را کردم دیدم بی هوش نشد. هی سوزنو چرخوندم تا نقطه بیهوشی را پیدا کنم که یه دفعه قورباغه یه غوووور کرد و جان به جان آفرین تسلیم کرد
دو روز جنازه را نگه داشتم شاید به هوش بیاد ولی دیدم بو می ده و خشک می شه انداختم رفت
حالا چرا غورباقه مُرد؟!
برا اینکه سوزنو فروکردی تو چششش
نه دیگه...اشکال اونجا بود که یادم رفته بود نوع مثلثو از معلممون بپرسم
من به جای این که مثلث را متساوری الساقین در نظر بگیرم قائم الزاویه درنظر گرفته بودم
به هر حال اون بیچاره محکوم به فنا بود چون اگر بیهوش هم می شد من بلد نبودم به هوش بیارمش
حیفه نتم
اون موقع اینترنت نبود
چون می بینم خوب گوش می کنی دارم برات توضیح می دم..شلوغ کنی دیگه نمی گم
یاخجه
باید حسام مسدود کنم
کسی که با یه مثلث قورباغه گی کشه اونم دوران کودکی
با دایره هم ادم می کشه
البته من دست از تلاش بر نداشتم و شکمشو پاره کردم و بعد هم بخیه زدم . الان تقریبا بخیه زدنو خوب بلدم
تو قیامت صدای جیغ حسام تو قور قور خنده قورباغه ها شنیدنیه
عه چرا قیافتو اونجوری نکردی؟
من در راه علم این کار را کردم
اونجوری بکن حسام اونجوری دوس داله
حالا چند تا خاطره علمی هم دارم که بعدا می گم
من نمی سناسمش
بعدا یادم بندازید عاقبت اون یکی برادره که به این یگی برادر چاقو زده بود هم بگم
حسامو هیش کی گردن نمگیره
اون دیگه تو حوزه کوانتومه که من اطلاعاتم کمه
تو حوزه خیاطی نی بنظرت؟
نه ..چون لامپ داره
پاچه من لامپ داله![:وت :وت](https://synaa.ir/i/icons/f/(s7203).gif)
هنوز صدای آخرین غووور قورباغه و بوی شکمش تو مخمه
یه جوجه رنگیِ صورتی داشتم بچه ک بودم ؛این جوجه بزرگشده بود اندازه ی یه مرغ گنده ،بعد یه روز توی باغچه یچی خورد و شروع کرد ب لرزیدن و کف از نوکش میومد جیغ زدم مامانو صدا کردم ،با تیغ اون پوست نازک پایین تر از گردنش رو پاره کرد اون جایی ک دونه توش هست رو خالی کرد دید یه عقرب توشه :/بعدم دوختش تا یکسال بعدش هم زنده بود بعد نمیدونم چش شد ک مرد
به این میگن دکتر تجربی..منم ادامه می دادم الان یه دکتر تجربی شده بودم