جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
مُهاجِر
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
مهاجر همدانی هم اکنون
۲ موافق
1403/02/26 - 14:46
شکل نوه عموی شوشویی
شلوارتم ببینم لیِ یا نه
از بالا چرا نیگا میکنی لامصب
گرور چرا آخه؟
@Mah_123
بیا گزارش بده اونی که دیدی این بود یا نه؟
@Jonz_00
یعنی خواسته بگه
بابا ابهت
کدوم رکابی آخه 😂
گوگولیه خودمی
آره بابا خودش بود
اخمو عصبانی🤣
هه ببین کی اینژاس
عجب خریه
علوس برا پسملت ب انتخابیم
الی ی پست بذار بگو اگه پسر داشتین دوس داشتین پسرتون مهاجر بود یا پدرام
هوووف
چرا نمخابی
بوسم کردی مگه؟؟
ها بیا
شب بخیر
میخواستم بگم کتاب هشتاد تومنی میخواستین پیدا کردیم
بعد گفتم شاید بگین این چ دختر پروعیه دو بار مجازی حرف زدیم اومده داره باهام حرف میزنه
رفتم دیگه🤣🤣🤣🤣
موقعی که داشتید از در نمایشگاه خارج میشدید برید به سمت وضو و نماز
شما یکم قدتون از خواهرتون بلند تر بود
از کجا فهمیدین ماییم؟🤔😂
تا چشمم خورد شناختم شماهم کنارش بودید
ولی خب چند ثانیه بود کلا
خواستم بیام احوالپرسی کنم حداقل لامصب رومنشد من خیلی بصورت حضوری آدم خشک و جدی و خجالتی ام
عه خب پس
همون موقع ام که وارد نمایشگاه شدین من جلو روتون بودم اصن🤣
همین دیگه چون خیلی جدی بودین منم چیزی نگفتم
وگرنه داد میزدم سلام دایی مهاجر🤣
قورخورام هیچوقت آرواد آلا بیلمی ام بوجور کم اوزم
اشکال نداره حالا ان شاءالله دفعه بعد
ن ن وقتین ده آلاجاخسان هله بیز ده بویه
حتی کتاب چرا شیعه هستم محمد رضا حدادپور رو خریدم که به شما بدم یه یادگاری ک هدیه از دایی مهاجر ببرید ولی باز روم نشد بگم
هیچی دیگه کتابو آوردم خونه
حتی داخلش دستنوشته هم نوشته بودم برا یادگاری
صد تومن پول کتابو دادم لعنتیا
خو تو ک پول کتابو دادی وردار ببر پست کن براشون
از دفاتر پیشخوان پست کن
عجیبه جل الخالق
بعله من اونجا قبلا کار میکردم پستم دارن
ینی چی که کتاب خریدین صدا نزدین مارو
ینییی چییییی😐😐😐😐😐
سال بعد دوباره بیاین نمایشگاه دیگه
حالا اشکال نداره
میام همدان میگیرم ازتون
چجوری همدان و ول کردین تهران زندگی میکنین آخه![{-109-} {-109-}](https://synaa.ir/i/icons/h2.gif)
سال دیگه میام نمایشگاه داد میزنم دایی مهاجر
بعدا دوتا کتاب بهم بدین
از کجا فهمیدید ما داریم می ریم وضو و نماز
بعدشم که تو سایناگفتید رفتید برا نماز مطمئن شدم خودتون بودید
حالا خوب شد نیومدید چون من از شدت خواب زیادچشام داشت بسته می شد و حالا شما رم می دیدم ممکن بود بهتون حمله کنم