جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
استامینوفن ۳۲۵
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
این هم شعر درد آلود عربی.......
وَفِی الصَّدْرِ لَباناتٍ
إِذا ضاقَ لَها صَدْرِی
نَکَتُّ الْأرْضَ بِالْکَفِّ
وَاُبْدِیتُ لَهَا سِرّی
فَمَهْمَا تُنْبِتُ الأَْرْضَ
فَذاکَ النَّبْتُ مِنْ بَذْری
(در سینه درد دل ها ونیازهائی است که وقتی تنگی می کند زمین را باکف دست می شکافم و اسرارم را در آن می گذارم،پس هرگاه زمین چیزی رویاند از آن بذری است که من کاشته ام.
مدعی خواست ببنده ره عشق..آه معشوقه زمین گیرش کرد
با مدّعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی 👀
گفتم زمستی. اسرار لب تو از بی خبری مردم دردا که نادانید
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
در حیرتم که ماه من امشب طلوع نکرد ..
این هم شعر درد آلود عربی.......
وَفِی الصَّدْرِ لَباناتٍ
إِذا ضاقَ لَها صَدْرِی
نَکَتُّ الْأرْضَ بِالْکَفِّ
وَاُبْدِیتُ لَهَا سِرّی
فَمَهْمَا تُنْبِتُ الأَْرْضَ
فَذاکَ النَّبْتُ مِنْ بَذْری
(در سینه درد دل ها ونیازهائی است که وقتی تنگی می کند زمین را باکف دست می شکافم و اسرارم را در آن می گذارم،پس هرگاه زمین چیزی رویاند از آن بذری است که من کاشته ام.
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
وانچه در خواب نشد چشم من و پروین است
در این محول همه خوابند .اما؟ من از بیداری معشوق می ترسم
يك جامِ پر از شراب دستت باشد
تا حالِ منِ خراب دستت باشد
اين چند هزارمين شبِ بيداري است ؟!
اي عشق فقط حساب دستت باشد
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد. عارفان را همه در شرب مدام اندازد.
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر از لذّت شرب مدام مااا
عکس رخ نگار بدیدم به جام می.لرزید دل جام زددستم فتاد ..شکست
خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
به صورت تو نگاری .. نه دیدم و نه شنیدم 🥱
که من چو آهویِ وحشی ز آدمی بِرَمیدم
چ گشنگ