جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
g.h.o.l.a.m.a.l.i
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
دیگ نمی دونم من بچ بودم با داداش کوچیکه همیشه دعوا بودیم ی باری داشتیم ساندویچ می خوردیم این کرم ریخت هعی با مشت می زد ب من گفتم بشین بلند شدم می دونی چ کارت می کنم هعی زد منم عصبی شدم با لگد همچون زدم تو شکمش آپانیسش ترکید دیگ بردنش دکتر اینا من وقتی برگشت کل تیله هام رو بهش دادم کامپیوتر هم بهش دادم داغون بودم خب .خخخخ
خلاصه مطلب همون شب خیلی استفراغ می کرد هر چ می خورد بالا می اورد تا بردنش بیمارستان دکتره گفت آاپانتیسش ترکیده رنگش هم زرد شده بود شکم دردش یادوم نی ....
اره کتک می زد بدجور هم می زداااا ولی منو هر وقت می خواست بزنه من عادت داشتم زل می زدم تو چشماش می گفت یطوری نگاه می کنی آدم نمی تونه کتکت بزنه اسم پدرش هم روی من بود برا همین هیچ وقت دست روی من بلند نمی کرد
البته ک مقصر خودش بود همیشه اذیت می کرد مثلا اون زمان بازی آی جی آی رولی کامپیوتر نصب کرده بودم می رفتم مراحل حساس می رسیدم یهوی از برق می کشید کامپیوتر
من بدو اون بدو تا کتکش نمی زدم ولش نمی کردم
همیشه اذیت می کرد من کتکش می زدم ولی می دونی ما هفت نفر خواهر و برادر بودیم منو داداش کوچکیه همیشه با هم دعوا بودیم هیچ وقت هم با هم قهر نمی کردیم هر چیزی هم می خواستیم بخریم از بچه گی با هم شریک بودیم هنوز ک هنوز هست مثلا ایکس باکس خریدیم دوتای با هم شریک هستیم میاد تو مغازه من ظهر ها می شینیم با بقیه رفقا فوتبال پی اس بازی می کنیم.خخخخ
@hadi
سلام داداش نه متاسفانه هنوز همونجوری ام
سلام ب روی ماهت دکتر چی گفت
ان شاءالله همیشه سالم و تندرست باشی الهی آمین یا رب العالمین
ان شاءالله ینی هنوز استفراغ می کنی
میگما آپانتیس نباشه ی وقت
تستش میکنم ممنونم
من گفتم بابا بیاد دیگ حسابم میرسه وقتی برگشت من قایم شدم دیگ اومدم پیشش هیچی نگفت بهم گفت پسر نکنید ایطوری دعوا حالا خدا خیر کرده گفتم تقصیر خودش بود آخه ....
خلاصه مطلب همون شب خیلی استفراغ می کرد هر چ می خورد بالا می اورد تا بردنش بیمارستان دکتره گفت آاپانتیسش ترکیده رنگش هم زرد شده بود شکم دردش یادوم نی ....
اره کتک می زد بدجور هم می زداااا ولی منو هر وقت می خواست بزنه من عادت داشتم زل می زدم تو چشماش می گفت یطوری نگاه می کنی آدم نمی تونه کتکت بزنه اسم پدرش هم روی من بود برا همین هیچ وقت دست روی من بلند نمی کرد
البته ک مقصر خودش بود همیشه اذیت می کرد مثلا اون زمان بازی آی جی آی رولی کامپیوتر نصب کرده بودم می رفتم مراحل حساس می رسیدم یهوی از برق می کشید کامپیوتر
من بدو اون بدو تا کتکش نمی زدم ولش نمی کردم
همیشه اذیت می کرد من کتکش می زدم ولی می دونی ما هفت نفر خواهر و برادر بودیم منو داداش کوچکیه همیشه با هم دعوا بودیم هیچ وقت هم با هم قهر نمی کردیم هر چیزی هم می خواستیم بخریم از بچه گی با هم شریک بودیم هنوز ک هنوز هست مثلا ایکس باکس خریدیم دوتای با هم شریک هستیم میاد تو مغازه من ظهر ها می شینیم با بقیه رفقا فوتبال پی اس بازی می کنیم.خخخخ
بعضی موقع ها 4 نفره بازی می کنیم منو محمدرضا با هم می شینیم دیگ هیچ کسی حریف مون نی ب ما میگن برادران تاچی بونا از بس مچ و هماهنگ بازی می کنیم .
خیلیم عالی
یجوری هم با هم حرف می زنیم کسی نفهمه میگه مربیان گواردیولا و خوزومورنیو دارن با هم حرف می زنن در مورد ترکیب تیم شون چی بچینن
انشالله شفای عقلی هم پیدا کنه😂جسمی مهم نی
مو فعلا رفتوم بعدا میام
آخ آخ هادی مو چیز نگفتوماااااا نیایی یقه مو رو بگیری در صحت سلامت عقلی داروم این حرف رو می زنوم میروم خب
عخی عخی هادی تقصیر مو نی خب