غزل گفتن نمی ارزيد دشنامش به تحسينش
بگو ای دوست بخشيدم دعايش را به نفرينش!
بدا قومی كه با "جهل و جمالش" فخر بفروشد
بدا اسبی كه مغرورش كند زيبايی زينش !
غلط می گيرد از طرز ادای "ضاد" ضالينم
همان شيخی كه می بينم هزاران رخنه در دينش
نخواهد ديد لطف بی شمارم را و غير از اين
نبايد انتظاری داشت از آن چشم كم بينش
جهان گشته ست و حالا كودكی بی دست و پا دارد
به ما درس تكامل می دهد ! می سوزم از اينش...
#حسین_زحمتکش