جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
aliaga
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
می گویند: در قدیم الایام که برق نبود، از چراغ روغنی استفاده می کردند. در آن زمان ها در خانه ها حمام نبود. مجبور بودند از حمام های عمومی استفاده کنند. یکی از این آدم های خسیس سحر از خواب بیدار شد. دید احتیاج به حمام دارد. چراغ روغنی را روشن کرد تا بقچه حمام و لباس را بردارد و به طرف حمام برود.
حمام از خانه آن ها دور بود. مدت زیادی پیاده رفت تا به حمام رسید. نزدیک حمام که رسید یادش افتاد که چراغ روغنی را خاموش نکرده است. دید تا بخواهد برود حمام و برگردد یک ساعت طول می کشد و مالش تلف می شود. خلاصه با زحمت بسیاری برگشت تا چراغ را خاموش کند و دوباره به حمام برگردد.
وقتی وارد خانه شد، خانمش گفت: چرا زود برگشتی؟ مرد گفت: تو
نمی فهمی. چراغ روشن مانده بود. آمدم چراغ را خاموش کنم و برگردم. همسرش گفت: تو فکر نکردی، در این رفت و برگشت کف گیوه هایت ساییده می شود؟ مرد گفت: تو نمی فهمی. من فکر این راه هم کردم. وقتی میخواستم برگردم، کفش هایم را در آوردم و با پای برهنه برگشتم تا کف گیوه هایم ساییده نشود.
آدم های خسیس بدترین آدم ها هستند. یعنی خودشان و خانواده شان را زجر می دهند مبادا چیزی از مالشان کم شود. انسان های لئیم و پست، خود و اطرافیانشان را فدای مالشان می کنند. حاضرند مالشان بماند، ولی خودشان و اطرافیانشان از بین بروند.
اجازه بده ایستاده کف بزنم
والله هر دو ی انها ارزش بالاتر از مغز انسان را دارد
بی روسری نباشین فقط
می گویند: در قدیم الایام که برق نبود، از چراغ روغنی استفاده می کردند. در آن زمان ها در خانه ها حمام نبود. مجبور بودند از حمام های عمومی استفاده کنند. یکی از این آدم های خسیس سحر از خواب بیدار شد. دید احتیاج به حمام دارد. چراغ روغنی را روشن کرد تا بقچه حمام و لباس را بردارد و به طرف حمام برود.
حمام از خانه آن ها دور بود. مدت زیادی پیاده رفت تا به حمام رسید. نزدیک حمام که رسید یادش افتاد که چراغ روغنی را خاموش نکرده است. دید تا بخواهد برود حمام و برگردد یک ساعت طول می کشد و مالش تلف می شود. خلاصه با زحمت بسیاری برگشت تا چراغ را خاموش کند و دوباره به حمام برگردد.
وقتی وارد خانه شد، خانمش گفت: چرا زود برگشتی؟ مرد گفت: تو
نمی فهمی. چراغ روشن مانده بود. آمدم چراغ را خاموش کنم و برگردم. همسرش گفت: تو فکر نکردی، در این رفت و برگشت کف گیوه هایت ساییده می شود؟ مرد گفت: تو نمی فهمی. من فکر این راه هم کردم. وقتی میخواستم برگردم، کفش هایم را در آوردم و با پای برهنه برگشتم تا کف گیوه هایم ساییده نشود.
آدم های خسیس بدترین آدم ها هستند. یعنی خودشان و خانواده شان را زجر می دهند مبادا چیزی از مالشان کم شود. انسان های لئیم و پست، خود و اطرافیانشان را فدای مالشان می کنند. حاضرند مالشان بماند، ولی خودشان و اطرافیانشان از بین بروند.
مغز یا منطق ؟؟
عالی